سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مقاومت الاحرار

قائل‌بودن تقدس برای شیطان در «عرفان کیهانی»2

 

 تبلیغ پلورالیسم دینی در فرقه کیهانی موج می‌زند

 

 * اندیشه و افکار آقای طاهری در فرقه «عرفان کیهانی» را توضیح دهید؟

 

  «عرفان کیهانی» که فرقه بدیع در ایران اسلامی است که ماهیت عرفانی و اسلامی را ادعا دارد، در عین حالی که هیچ یک از آیتم‌های عرفان اسلامی را ندارد، مدعی چند بحث در روانشناسی، درمان بیماران و حلال مشکلات است،‌ به شکل بارزی شیطان‌پرستند، «طاهری» قطب شعور کیهانی با طرح مباحثی چون «مباحث شرک آمیز در رابطه با الوهیت»، «ترویج تقدس شیطان»، «دامن زدن به آموزه‌های التقاطی خصوصاً مسیحیت‌‌گرایی منحرف»، «طرح مسائل خرافی، غیر علمی و متوهمانه»، «تبلیغ پلورالیسم دینی»، «خرافی پرورش دادن مریدان در فرقه»، «باپا پس زدن تناسخ و با دست پیش کشیدن آن»، «هم شان دانستن قطب فرقه با انبیا»، «بی اعتنا ساختن مریدان نسبت به واجبات خصوصاً نماز»، «تفسیر به رای آیات و روایات»، «ترویج بیاعتنایی به حجاب و اخلاق اسلامی» سعی در نفوذ تفکرات التقاطی خود در بین مریدانش دارد.  

 

 برخی از سخنان قابل تامل قطب فرقه «عرفان کیهانی» عبارتند از:

 

1- طرح مباحث شرک آمیز در رابطه با الوهیت؛

 

«... الان شما هم خدای مجسم هستی، من هم هستم، همه هستند، همه وجه او هستند ...»

 

«... مفهوم من پسر او هستم، الان همه پسرش هستیم، همه فرزندش هستیم ، به یک عبارت‌هایی چون حالا در اون ماجرای اون جا، مثلأ ما به خدا میگیم دوست، اون جا بحث پدر، پدر آسمانی، حالا اون شده پدر، ما شدیم فرزند، یک تشبیه عرفانی است ...» !!

 

 آیا این اعتقادات انحرافی شرک نیست؟ آیا این عرفان شیطانی و انحرافی نیست؟

 

«خب آخه اینجا مسائلی هست، خدای زنده مرتبطه با بسم الله و این صفات دیگه مربوط است به خدای زنده، خوب مربوط است به تجلیات، به خود او نمی‌توانیم بگیم زنده» !

 

« اگر در معرض شیطان قرار نمی‌گرفتیم که پخته نمی‌شدیم، جن آتش شامل شیطان و جن، جن از بیرون حمله می‌کند و شیطان از درون و این پختگی را برای جنس خاک فراهم می‌کند، اما سایر ملائک به تسخیر ما در می‌آید، این حلقه، حلقه شیطان است.»

 

 2-ترویج تقدس شیطان؛

 

«به شیطان گفتند یه جا گفتن جز بر من بر کسی سجده نکن، شیطان تنها موحد بارگاه الهی است، یعنی تنها مخلوقی است که جز بر او بر هیچ چیزی دیگری سجده نکرده است، یعنی یک امتیاز یعنی یه رکورد بی نظیری برای خودش داره ...یعنی تنها مخلوقی است که جز بر خدا بر هیچ چیز دیگری سجده نکرده ...یعنی به سمت من دون الله نرفته، درست شد یا نه؟»

 

 «بعد اونجا بهش گفتند، جز بر من بر کسی سجده نکنی، اونوقت اینجا گفتن .... «واذقلنا للملائکه اسجدو لادم فسجدوا» ...گفتن منو باید سجده بکنی، همه سجده کردند، این سجده نکرد بعد اینجا میگه منو اغوا کردی، قبلاً به من گفتی که جز بر من بر کسی سجده نکنی، منتها اینها در قالب مثال و داستان و این ماجراهاست، ولی میرسونه که اینها طرح و نقشه و برنامه‌ست و نقشه الهی دیمی نیست، بلکه بر اساس چیه بر اساس طرح و برنامه‌ست»

 

«خود شیطان مگر غیر از این که داره به کمال کمک می‌کند. داره به الله کمک می‌کند، داره به اون غایت کمال کمک می‌کند به عبارتی ولی هم می‌شود.»

 

 3- دامن زدن به آموزه‌های التقاطی خصوصاً مسیحیت‌گرایی منحرف؛

 

«دوباره شروع می‌شه، این است که این خیلی معنی میده، حالا در مسیحیت اطلاقش می‌کنند به عیسی مسیح (ع) که او خدای مجسم است و نمرده در بین مردگان زنده شد، بعد از سه روز از بین مردگان زنده شد، حاضره و بین ما هست، می‌شه خدای زنده، مفهوم وجه الله را در مسیحیت اشتباه تلقی کردند، مفهوم من پسر او هستم، مفاهیم، الان همه پسرش هستیم، همه فرزندش هستیم، به یک عبارت‌هایی چون حالا در اون ماجرای اون جا، مثلأ ما به خدا می‌گیم دوست، اون جا بحث پدر، پدر آسمانی، حالا اون شده پدر، ما شدیم فرزند، یک تشبیه عرفانی است، یک تشبیه است، یک تشبیه در خور فهم ماست دیگه»!!

 

 «خوب حالا این‌ها دیگه، گفتن پسر، منظور او را متوجه نشدند»!

 

«او درست گفته، خدای مجسم الان شما هم خدای مجسم هستی، من هم هستم، همه هستند، همه وجه او هستند، و نفهمیدند که موضوع چیه، یواش یواش زدند به یک جای دیگری»!!

 

 4-طرح مسائل خرافی، غیر علمی و متوهمانه؛

 

«اصولاً کار ما مشاوره‌ای و ابزاری نیست و تمام کارها باید نرم افزاری انجام شود، ما حرف زدن و مشاوره نداریم، مکالمه نداریم، چون تفکرمان نرم افزاری است، اصولاً وقتی مساله‌ای پیش میآید که ما به شادی میرسیم یا افسرده میشویم، اتفاقاتی درونی میافتد که به عنوان ورودی است و در روش درمانی که اشاره شد، بدون دخالت خود فرد این اتفاقات و مشکلات شناسایی و برطرف میشود.»

 

 5- تبلیغ پلورالیسم دینی؛

 

«آیا اعتقاد دارید، فرادرمانی همان روش حضرت مسیح (ع) است؟»

 

«اولاً با این که عامل فرادرمانی رحمت الهی است، نمی‌توانیم اظهار نظر دقیقی داشته باشیم و هرگز هم نگفته‌ایم که این شباهت به کدام درمان آسمانی دارد، شاید در طول تاریخ هزاران مورد درمان مشابه در تمام دنیا بوده است که قابل دسته‌‌بندی و تشخیص نیست، به هر حال، ما در فرادرمانی از فیض الهی بهره‌مند میشویم و این کار به طور قانونمند و با دخالت کارگزار او یعنی «هوشمندی الهی» انجام میشود؛ اما باعث نمیشود که ادعایی داشته باشیم.»

 

 6- خرافی پرورش دادن مریدان در فرقه؛

 

«جن قبل از انسان، قبل از اینکه انسان خلق شود جن خلق شد، یعنی اول زمینه آمدن ما فراهم شده، آْخر سرما را گذاشتن این وسط. تسخیر درون با ما متولد شود شیطان، تسخیر بیرون جن است، تسخیر بیرون مشروط تسخیر درون مشروط، با ما متولد شده جزو ماست، جزو وجودی ماست، تسخیر از بیرون مشروط است، مشروط از چیه؟ تخلف من، تخلف نکنم، اضافه نمیشود و تخلف بکنم اضافه می‌شود.»

 

 7- توهین عملی به مقام انبیا الهی؛

 

«اما شیطان درونی برای نبی هست، برای همه هست، قرار خودشناسی مهار و مدیریت من، اونی که بیرون جن است که بیرون است یکی از ترفندهای ترسانده ما میگه من شیطانم.»

 

 8- با پا پس زدن تناسخ و با دست پیش کشیدن آن؛

 

«ما تناسخ را به طور علمی و تجربی رد می‌کنیم، اما اعتقاد به اصل بقا ماده و انرژی و جاودانگی و بقا حیات داریم و می‌گوییم که زندگی ادامه دارد و تعریفی از زندگی و بی پایان بودن آن داریم که همه آنها می‌تواند از افسردگی جلوگیری کند، یک افسردگی وجود دارد که بیشتر در کهنسالی است، انسان درک نمی‌کند که چرا در یک جا به دنیا آمده و حالا دارد به زندگی ادامه می‌دهد تا یک روزی از دنیا برود.»

 

 9- ترویج بی‌اعتنایی به حجاب و اخلاق اسلامی؛

 

«حجاب برای خانم‌ها جنبه‌ای دارد و برای مردها هم جنبه‌ دیگری، یک مرد هم ممکن است، به طرز نامناسبی لباس بپوشد، زنجیری به گردن و گوشواره‌ای به گوش داشته باشد که شاید ظاهراً حرام هم نیست، اما چون برای خودنمایی است، او را از حجاب دور کرده، ما باید تعریف انسان شمولی از حجاب داشته باشیم، حجاب ناشی از بینیازی و غنای عرفانی است، یعنی کسی که به بلوغ عرفانی برسد، حجاب را رعایت می‌کند.»

 

 10- بی اعتنا ساختن مریدان نسبت به واجبات خصوصاً نماز؛

 

«مرتبه ستاره یک مرتبه‌ای است و مرتبه گیاه یک مرتبه‌ای است و... در تفکر سنتی به دنبال این است، همان گونه که ستاره سجده کرد، من هم سجده می‌کنم!! (استاد دولا و راست شدن مکانیکی را نشان داد)، ملائک گفتند ما که هستیم، این را می‌خواهی چکار کنی؟ پس چرا به دنبال ما آمدند؟ حتماً باید نحوه عبادت ما فرق بکند! پس آنجا می‌خواسته بگوید، این موجود بالاتر از اینی است که شما انجام می‌دهید، پس بازتابی که از ما انتظار می‌رود، بیشتر است از بازتابی که از شجر و...دارد.»

 

 11- طرح موضوعات متناقض، ضد و نقیض درباره اعتقادات؛

 

« وقتی دید لعن و نفرین باشد، تشعشع منفی است و افراد را درگیر می‌کند و بشریت را درگیر می‌کند و چون طلب مغفرت نکردیم، برای همه خودمان هم گرفتار شدیم.»

 

 12- تفسیر به رای آیات و روایات؛

 

«درتفسیر آیه لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ؛ سن و سالی از خدا نگذشته است.»

 

«کشتی نوح از نظر علمی نمی‌تواند اتفاق افتاده باشد.»

 

«نمی‌توان از نظر علمی همه انواع حیوانات را در یک کشتی جمع کرد.»

 

«الان داریم هی داد می‌زنیم که بابا! طوفان نوح دارد می‌آید.»

 

«توجه کنید،کشتی مفهوم معرفتی دارد! طوفان مفهوم معرفتی دارد!»

 

«در هر عصری در اثر حرکت ما می‌شود، طوفانی بپا شود.»

 

«بحث طوفان نوح یک بحث علمی دارد، اگر در تنوع انواع برویم.»

 

«می‌بینیم، نمی‌شود، با چند جفت حیوان که بروند داخل کشتی»

 

«کمک خواستن از مرده‌ها، برج و بارو و مصداق شرک است.»

 

«پیامبر نمی‌دانسته که چی می‌نویسد!»

 

«شما می‌دانید که من هنوز یک دور قرآن را نخوانده‌ام»

 

«و ما از «اله بودن» به سمت «رب بودن» سوق پیدا می‌کنیم.»

 

 بالا بردن عقاید خرافی و جن‌گیری میان مریدان

 

 * آثار سوئی که «عرفان کیهانی» بر مریدان این فرقه بر جا گذاشته است، را تشریح بفرمائید؟

 

چند معضل گریبان‌گیر مریدان «فرقه کیهانی» شده است که عبارتند از:

 

1- برخی از بیماران روانی و روان تنی که توسط قطب فرقه وارد حلقه‌های عرفانی شده بودند، خودکشی کردند.

 

2- متلاشی شدن بنیان خانواده‌های آنان

 

3- مریدان را نسبت به اعمال، اخلاق، عقاید و باورهای مذهبی بی‌اعتنا می‌کند.

 

4- بالا بردن عقاید خرافه و جن‌گیری در میان مریدان

 

5- زمینه جذب به فرقه‌های دیگر نظیر «ریکی» و «یوگا» را فراهم میکند.

 

6- تحمیل عقاید خود به مریدان به نام اسلام

 

7- بی توجه کردن مردم به راه‌های عقلانی،‌ علمی و تجربی برای درمان

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 90/8/3ساعت 11:19 صبح توسط محمدی نظرات ( ) |

قائل‌بودن تقدس برای شیطان در «عرفان کیهانی»1

«عرفان کیهانی» که در ظاهر بر ماهیت عرفان اسلامی تأکید دارد، در محتوا هیچ یک از مؤلفه‌های عرفان اسلامی را دارا نبوده و‌ دارای تفکرات التقاطی و شیطانی است. 

 

به گزارش فارس یکی از عرفان‌های کاذبی که جامعه امروزی ما را درگیر کرده «عرفان کیهانی» است که تعداد زیادی مرید را به دور خود جمع کرده است، این فرقه که با ادعای ان‍رژی درمانی و علاج بیماری‌ها در محافل آکادمیک طرفدار پیدا کرده بود، به طوری که پزشکان زیادی در کلاس درس وی حضور پیدا می‌کردند، هر چند که با گذشت زمان ماهیت اصلی ادعاهای وی آشکار شد، به منظور آشنایی بیشتر با فرقه «عرفان کیهانی» با «حسین بابا زاده مقدم»، فعال فرهنگی و کارشناس فرق انحرافی و عرفان‌های کاذب و مؤلف کتاب‌های «گنوسیزم»، «کابالا میستی سیزم عبرانی» و «با کاروان غالیان» انجام داده‌ایم که در پی می‌آید: 

 

مؤسس «عرفان کیهانی»؛ از دادزنی در تئاتر لاله‌زار تا ادعای انژری درمانی

 

 * مؤسس عرفان کیهانی چه کسی است؟ 

 

 

 

 

«محمد علی طاهری» متولد 1/1/1335 در کرمانشاه است، وی با نام «مهندس» در میان مریدانش مشهور است، نامبرده دارای سوابقی چون؛ هواداری و عضویت در فرقه دموکرات و گروهکهای مارکسیستی و تروریستی غرب کشور و زندگی پنهان و نامتعارف است، در گذشته به فرقه «ریکی» گرایش داشته است، مدتی در ترکیه اقامت داشته، فاقد تحصیلات آکادمیک است و با پرداخت پول دارای دکترا از مؤسسه نفت و محیط زیست است. قبلاً داد زن تئاتر لاله‌زار و سیم‌کش ساختمانی بوده و بعدها به نویسندگی، پزشکی و درمان غیرقانونی، مدیریت نشریه‌های فرادرمانی مشغول شده است، از سال 1383 فعالیت خود را آغاز کرده است.

 

 «عرفان کیهانی» برای شیطان تقدس قائل است

 

  * آیا تفکرات گنوسیزم در عرفان کیهانی بروز پیدا کرده است تا بتوان این فرقه را دنباله‌رو عرفان‌های کاذب معرفی کرد؟

 

شاخصه‌های تاثیر گذاری گنوسیزم بر عرفان کیهانی این‌هاست:

 

1- «رمز گرایی»، قطب فرقه مدعی است که از برخی امور رمزی در عالم هستی و کائنات مطلع است و توان تشخصی رمزها را دارد، این رویکرد نظیر آنچه در «میستی سیزم» یا «رازوارگی در گنوسیزم» جریان دارد، می‌باشد.

 

2- «کرامت‌گرایی»، اساس هویت و ظهور فرقه فرادرمانی بنابر ادعای قطب فرقه شفا بخشی به بیماران از منبعی نا‌معلوم و نامشخص است که در زمره کرامات فرقه‌ای وی قرار دارد، فرقه‌های باستانی گنوسی نیز مدعی انواع کرامت‌ها بودند و این سنت کرامت‌گرایی را دراویش در فرقه‌های مختلف «صوفیه» در طول تاریخ نمایندگی کرده‌اند.

 

3- «همگرایی با تصوف»، همگرایی با تصوف ویژگی عمده فرقه‌هایی است که از گنوسیزم منشعب شده‌اند و همه آنها و من جمله «تصوف» میراث‌دار گنوسیزم هستند و این روابط متقابل و در هم تنیده است، تاکید طاهری بر ماهیت وحدت وجودی عالم، ماهیت دوری بودن روابط خلقت، تناسخ، دسترسی به غیب و عوالم بالا از جمله ویژگی‌های مشترک «تصوف» و «عرفان کیهانی» است.

 

4- «لامذهبی باطنی»، اگر چه بسیاری از انشعابات گنوسیزم مدعی یک مذهب خصوصاً اسلام و مسیحیت هستند، اما در عین حال همگی بر عدم تقید و اختصاص فرقه و آموزه‌های آن به مذهبی خاص پایبند هستند و همانطور که می‌دانیم در اتصال به حلقه‌های کیهانی مورد ادعای فرادرمانی ایمان به چیزی مورد نیاز نیست.

 

5- «تقدس قائل بودن برای شیطان»، بستر شیطان‌پرستی در طول تاریخ مادر فرقه گنوسیزم بوده است و این افراد تصور می‌کردند که شیطان کانون قدرت و عامل توزیع قدرت، مجرای آن و مامور الهی است، درحال حاضر نیز همین ادبیات و رویکردها در سخنان و نوشتارهای طاهری کاملاً به چشم می‌خورد.

 

 ادعای خدایی قطب «عرفان کیهانی»!

 

 6- «بی توجهی به ظواهر مذهبی و باطن آن»، اغلب فرقه‌های منشعب از گنوسیزم به ظواهر و باطن مذاهب بی‌اعتنا بوده‌اند و در نفی آن تمام تلاش خود را به‌ کار بسته‌اند، تلاش پیروان و مروجین شعور کیهانی بر تقدس زدایی از اعمال مذهبی نظیر نماز از این جمله شباهت‌هاست.

 

7- «اعتقاد به موجودات عجیب»، در تاریخ‌نگاری از فرق به هم پیوسته گنوسی ذکر شده است که اغلب این فرقه‌ها به موجودات ماورایی عجیب و متعددی اعتقاد داشته‌اند، قطب فرقه شعور کیهانی نیز همین نگرش را درباره برخی از ملائکه الهی با ایراد تغییرات قرائتی از وجود و ماهیت و عملکرد آنان و ابراز نکاتی از موجوداتی ناشناخته جامه عمل پوشانده است.

 

8- «قائل بودن قدرت خدایی و ماورایی برای قطب»، قطب‌های فرق «گنوسی»، هر یک پس از مدتی به نوعی خود را خدا نامیده و مردم را وادار به اطاعت از خود کرده‌اند، اگر پیروان فرقه فرادرمانی نیز توجه کنند، متوجه می‌شوند که همین مسیر را طی کرده‌اند و تنها منبع قابل پرستش آنان قطب و آموزه‌های فرقه‌ای او است.

 

9- «بهره‌برداری فرقه‌ای از ادبیات»، رجوع بی‌مانند قطب فرقه فرادرمانی به ادبیات و باز آفرینی اشعار شاعرانی که بیش از مسلمانی به تصوف شهرت دارند، در این دسته قابل ذکر می‌باشد.

 

10- «ارتباط و استمداد کمک از موجودات متافیزیکی»، عمل جن‌گیری و حاضر کردن ارواح در تمامی فرقه‌های متصل به جریان اندیشه‌ای «گنوسیزم» کاملاً رایج و معمول بوده است، قطب فرقه در شعور کیهانی نیز عملاً در همین مسیر پا گذاشته و به پیش می‌رود.

 

 عدم وجود اماکن معالجه بیماری از مهمترین علل گرایش به فرقه کیهانی است

 

 * علت جذب افراد به عرفان کیهانی چیست؟

 

چند عامل نقش دارد که مهمترین آن‌ها عبارتند از:

 

1- «بیماری‌های گوناگون و عدم امکان معالجه»، عدم امکان تشخیص و بی‌دقتی برخی از مراکز پزشکی و ناامیدی برخی از بیماران از درمان امراض‌شان.

 

2- «درآمد زایی اعضای فرقه خصوصاً مسترها»، هزینه ثبت نام در 8 دوره مختلف از افراد دریافت می‌شود و درصدی از مبالغ دریافتی اختصاص به قطب فرقه و الباقی در اختیار مسترها قرار دارد.

 

3- «توانایی فردی قطب در اغوای گروندگان»، اعم از توانایی‌های فردی و کلامی و همچنین برخی از اعمال جالب توجه برای کسانی که کمترین اطلاع از امور فرامادی را دارند.

 

4- «بهره‌برداری از مشکلات خاص مراجعین»، نظیر افسردگی، ترس، استرس، کم خوابی و غیره

 

5- «شکل هرمی گروه»، شکل هرمی گروه نیازمند فعالیت هرچه بیشتر مسترها برای کسب درآمد و افزودن نفرات جدید می‌باشد.

 

 حلقه‌های فرقه باعث سرسپرده ماندن مریدان تا پایان عمرشان می‌شود

 

 * در خصوص حلقه‌های عرفانی در «عرفان کیهانی» توضیحات بیشتری ارائه می‌دهید؟

 

یکی از موضوعات قابل توجه در نقد شبه عرفان موسوم به «شعور کیهانی» یا «فرادرمانی» موضوع حلقه‌هاست، حلقه‌های بی‌پایان که توسط مؤسس و قطب فرقه با انواع و اقسام گوناگون طراحی و حضور افراد در آنها اجرایی و عملیاتی می‌شود، این اصطلاح حلقه بازی‌ها عاملی است، برای سرسپرده ماندن مریدان تا پایان عمرشان در فرقه، حلقه‌هایی که هیچ‌گاه پایانی برای آنها متصور نیست و قطب هر روز می‌تواند با نامی جدید و مشغله سازی فکری جدیدی مریدان را همچنان گرد خود نگه دارد، توضیح «طاهری» درباره حلقه‌ها به این شرح است:

 

1- حلقه‌هایی که باید توسط فردی که متصل به حلقه است، برای افراد دیگر برقرار شود.

 

2- حلقه‌هایی که نیازی به وجود فرد متصل کننده نیست و با جاری و برقرار شدن آن، همه می‌توانند به طور مستقل آن را مورد استفاده و بهره‌برداری قرار دهند.

 

الف) حلقه‌هایی که افراد بدون داشتن اطلاع از چگونگی آن در معرض قرار می‌گیرند. (حلقه‌های روح جمعی).

 

ب) حلقه‌هایی که افراد می‌توانند از برقراری و همچنین از کاربرد آن مطلع شده و در صورت تمایل، به آن حلقه متصل شده و ارتباط برقرار کنند و مطابق تعریف آن حلقه، بهره‌برداری لازم را داشته باشند، جالب‌تر اینکه خود این افراد تاکید کرده‌اند که نیازی به داشتن ایمان حتی به فرقه برای دریافت اثرات حلقه ها نیست، تنها شرط برقراری اتصال، شاهد شدن و بی‌طرف بودن نسبت به حلقه است و نیازی به داشتن ایمان و اعتقاد نسبت به حلقه ی مورد نظر نیست، هر شخصی در هر لحظه می‌تواند به طور مستقل وارد این حلقه شده و بر خلاف سایر حلقه‌های «عرفان کیهانی» نیازی به وجود فرد متصل کننده و همچنین دادن اسم نیست.

 

 اسامی برخی از حلقه‌ها نیز به این شرح است:

 

1- حلقه «قونیه 1»

 

2- حلقه «قونیه 2»

 

این دو حلقه عملاً در راستای تاثیرپذیری از فرقه «مولویه» در مجموعه اتصال بی سروته فرقه‌ای به عالمی که احتمالاً شیطان و یا شیاطین فرمانروای آن هستند، در فرقه جاسازی شده است.

 

3- حلقه «رکوع»

 

4- حلقه «سجود»

 

5- حلقه «تشهد»

 

این سه حلقه نیز از جمله حلقه‌هایی هستند که افراد با اتصال به آنها از خواندن نماز طبیعتاً بدون اینکه کاری کنند، بی‌نیاز می‌شوند.

 

6- حلقه «اعوذ»

 

 این حلقه با بار برائت‌جویی ظاهری از شیطان و فرار از بار مسئولیت پاسخ‌گویی به لایه‌های تقدیس ابلیس در فرقه طراحی شده است که به نوبه خود جالب توجه می‌باشد. 

 به نقل از سایتhttp://layali.parsiblog.com

 

 


نوشته شده در سه شنبه 90/8/3ساعت 11:17 صبح توسط محمدی نظرات ( ) |


نوشته شده در یکشنبه 90/1/21ساعت 10:3 صبح توسط محمدی نظرات ( ) |

   1   2   3      >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت