سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مقاومت الاحرار

پروتکل شماره 18

- چون بسیاری از توطئه‏گران فقط حرفهای توخالی می ‏زنند، لذا تازمانی که مرتکب فعالیتهای آشکاری نشوند، دست رویشان نمی ‏گذاریم. ولی افرادی را بنام ناظر، به میان آنها می ‏فرستیم. باید بخاطر داشت که اگر دولتی بخواهد توطئه‏هائی را که کشف می ‏کند، فاش نماید، از شأن و پرستیژ خود خواهد کاست. زیرا اینکار نشانه آنست که یا دولت به ضعف خود اعتراف می ‏کند و یا اینکه بی ‏عدالتی شدید وجود دارد.

به خوبی می ‏دانید که ما هر چند گاه یک بار، عواملمان را زیر پوشش فعالیتهای سیاسی به جان پادشاهان غیر یهودی انداخته‏ایم و شأن و اعتبار آنان را تنزل داده‏ایم. ما فرمانروایان غیریهودی را واداشته ‏ایم تا اعلام کنند که تدابیری برای حفاظت خود به طور مخفیانه اندیشیده ‏اند و بدینسان آنها را مجبور کرده ‏ایم که به ضعف خود اعتراف کنند. بدون شک به زودی ما قدرت آنان را متلاشی خواهیم کرد.

 

- مافرمانروایان را خیلی مخفیانه حفاظت می ‏کنیم. ولی نحوه حفاظت چندان چشم‏گیر و با اهمیت نخواهد بود. زیرا نمی ‏خواهیم اعتراف کنیم که توطئه ‏هائی در کار است و فرمانروا، قدرت برابری با اینگونه توطئه ‏ها را ندارد. و نیز اعتراف نمی ‏کنیم که فرمانروا، خود را از خطرات پنهان می ‏کند.

- اگر ما همچون غیریهودیان که همواره پذیرفته و می ‏پذیرند که خطر آنها را تهدید می ‏کند، بپذیریم که خطری در کار است، به دست خود، سند مرگ فرمانروایمان را امضاء کرده‏ایم. حال اگر این حقیقت در مورد فرمانروا صدق نکند، در فاصله‏ای نه چندان دور، درباره جانشینانش صدق خواهد کرد.

حکومت به کمک ارعاب

- سیمای ظاهری حکومت ما به گونه ‏ای است که نشان می ‏دهد فرمانروا تمام قدرتش را در جهت رفاه ملتش بکار می ‏گیرد، نه بخاطر حفظ منافع خود و خویشاوندانش.

لذا وقتی که مردم شاهد چنین رفتاری باشند، حکومتش بوسیله افراد تحت سلطه حفاظت خواهد شد و از ستایشهای اغراق‏ آمیز برخوردار خواهد بود. زیرا رفاه هر شهروندی به اقتدار حکومت بستگی خواهد داشت.

- حفاظت فرمانروا به گونه‏ای آشکار، نشانه ضعف قدرت و مدیریت رهبر است.

- هنگامی که فرمانروای ما به میان مردم می ‏رود، ظاهراً گروهی زن و مرد مشتاق [که در واقع محافظان اویند] او را احاطه می ‏کنند و صف اول دیدارکنندگان را تشکیل می ‏دهند و وانمود می ‏کنند که به خاطر حفظ نظم باید صفوف دیگران را بدون رعایت احترام به عقب زد. این عمل، فشار و ناراحتی مردمی را که برای دیدار او یورش می ‏آورند، کاهش می ‏دهد. اگر کسی در بین مردم خواست که عریضه‏ای بدست فرمانروا بدهد، کسانی که در صف اول قرار دارند، عریضه او را گرفته و در برابر چشمانش به فرمانروا می ‏دهند تا بدانند که فرمانروا خود بر همه امور نظارت دارد. مردم همیشه باید بگویند:» اگر فرمانروا این را بداند یا آن بگوشش برسد، چنین و چنان خواهد شد.«

- اگر سازمانی رسمی برای حفاظت فرمانروا تأسیس شود، شأن و اعتبار او با این کار از بین می ‏رود. وانگهی، شورش‏طلبان در انتظار فرصت می ‏مانند تا به موقع، حمله خود را آغاز کنند.

- کسانی که علیه ما مرتکب جنایت شوند، پس از اینکه ظن‏مان به یقین مبدل گشت، آنها را بازداشت می ‏کنیم و اجازه فرار به آنان نمی ‏دهیم. کسانی که در زمینه مسائل سیاسی مرتکب جرم شوند، باید انگیزه آنها را جویا شویم. زیرا هیچکس نباید دخالت در مسایل سیاسی را حق خود بداند و این تنها دولت است که با همه مسائل آشنائی دارد... البته همه دولتها از ماهیت واقعی سیاست سر در نمی ‏آورند.


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 2:30 عصر توسط ساجد نظرات ( ) |

پروتکل شماره 17

- اشتغال بکار وکالت دادگستری، [اغلب] آدمیان را سرد، بی‏عاطفه، و بی‏مسلک بارمی‏آورد. این گونه افراد همواره از یک دیدگاه غیر شخصی و صرفاً قانونی به مسائل نگاه می‏کنند و طبق عادت دیرینه ‏شان، برای مدافعات حقوقی، بیش از رفاه عمومی ارزش قائلند. دفاع از هر موضوعی را می‏پذیرند و کوشش می‏کنند به هر قیمتی که شده، متشاکی برائت حاصل کند. از کوچکترین ابهام در مسائل حقوقی خرده می‏گیرند و بدین‏سان جنبه اخلاقی قضا و داوری را از بین می‏برند. به همین دلیل ما حرفه وکالت را، در چهارچوبی محدود و در زمره خدمات عمومی قرار می‏دهیم. و اجازه نمی‏دهیم که قاضی و وکیل هر دو در طرح دعاوی حقوقی دخالت داشته باشند.

وکلا، فقط اسناد و مدارک لازم را از طریق دادگاه دریافت می‏کنند و مطالعه خود را بر اساس گزارشات کتبی و مدارک انجام می‏دهند. پس از اینکه در دادگاه از مراجعین و طرفین دعاوی بازجوئی بعمل آمد و حقایق روشن گردید، آنگاه، وکلای مدافع کار دفاع خود را آغاز می‏کنند. ضمناً بدون توجه به کیفیت کارشان، حق‏الوکاله‏ای به آنان پرداخت می‏گردد. این کار باعث می‏شود که وکیل نقش متعادل و هم‏آهنگ کننده ‏ای در امور قضاوت بازی کند، و زمان رسیدگی به دعاوی حقوقی کوتاه گردد.

همچنین این عمل باعث می‏شود که وکیل مدافع صادقانه و دور از تعصب کار کند و وکالت بر اساس ضوابطی ثابت انجام گیرد، تا برمبنای علائق و نظرات شخصی. این روش همچنین فسادی را که در حال حاضر در امر وکالت وجود دارد، ریشه ‏کن می‏کند و به معامله بین وکیل و موکل خاتمه می‏دهد، زیرا طبق این گونه معاملات و قراردادها هر کس پول بیشتری پرداخت کرد، حاکم می‏گردد.

کشیش‏گری را از بین می‏بریم

- از مدتها قبل کوشیده ‏ایم که اعتبار کشیشان را در میان غیریهودیان از بین ببریم و به مأموریت آنها بر روی زمین که ممکن است هنوز هم مانع بزرگی برسر راه ما باشند، خاتمه دهیم. البته روز به روز از تأثیر آنها کاسته می‏شود و اکنون آزادی عقیده در همه جا اعلام گردیده است. تنها «زمان» است که بین ما و لحظه ورشکستگی کامل آئین مسیحیت، فاصله انداخته است. راجع به ادیان دیگر اگر بخواهیم دست اندرکار شویم، مشکلات کمتری خواهیم داشت، ولی هنوز زود است در این باره صحبت کنیم. بطور کلی کشیشان را در تنگنا قرار داده ‏ایم و تأثیر آنها روی مردم بر خلاف پیشرفتهای گذشته ‏شان، روز به روز رو به قهقرا می‏رود.

- هنگامی که زمان موعود فرا رسید تا دربار پاپ متلاشی شود، ملتها با اشاره دستی نامرئی به سوی دربار حرکت می‏کنند، و هنگامی که خود را روی پاپ پرت کردند، ما زیر پوشش مدافع وی، و نیز به بهانه جلوگیری از خونریزی بیشتر، پادرمیانی و میانجی‏گری می‏کنیم. و وقتی که به این طریق فکر مردم را مغشوش و منحرف کردیم، به درون دربار، نفوذ می‏کنیم و تا قدرت آنرا از بین نبریم، بیرون نخواهیم آمد.

- پادشاه یهودیان، پاپ واقعی جهان و رئیس کلیسای بین ‏الملل خواهد بود.

- ضمن این که جوانان را با ادیان باستانی آشنا کرده، دین خود را به آنان آموزش می‏دهیم اما آشکارا روی معایب کار کلیساهای موجود، انگشت نمی‏گذاریم بلکه از طریق انتقادات حساب شده به جنگ آنها می‏رویم تا مردم را از آنها جدا سازیم.

- بطور کلی، مطبوعات معاصر ما به انتقاد از امور دولت، مذهب و بی‏کفایتی‏های غیریهودیان ادامه می‏دهند و در نوشته ‏ها یشان غیر اخلاقی‏ترین اصطلاحات و عبارات را به کار می‏گیرند تا به هر وسیله ‏ای که مقدور باشد، شأن و منزلت آنان را تنزل دهند و این کار فقط از دست افراد با استعداد قوم هوشمند ما بر می‏آید.

- پادشاهی ما از قداست ویشنو [خدای هندوها] د فاع می‏کند و در واقع تجسم شخصیت اوست. ما چون ویشنو صد دست داریم و بر سر هر دست انگشتی قرار دارد، که کلیه مهارهای دستگاه حیات اجتماعی را در اختیار خواهیم گرفت و هر یک چون پلیس رسمی ناظر بر هر کاری هستیم و تدابیری اندیشیده ‏ایم که دولتهای غیریهودی از فعالیتهای ما بی‏اطلاع بمانند.

طبق برنامه ‏هایمان یک سوم از افراد تحت سلطه، مراقب رفتار و اعمال بقیه خواهند بود و این کار را بر اساس خدمت داوطلبانه خویش به دولت، انجام می‏دهند. خبرچینی و جاسوسی برای دولت نه تنها ناپسند نیست، بلکه مایه افتخار هم هست. در عین حال اگر کسی گزارشی بی‏اساس علیه دیگران به دولت بدهد، شدیداً مجازات خواهد شد. تا کسی نتواند از قدرتش سؤ استفاده کند و از حق خود تجاوز نماید.

- عوامل‏مان را هم از طبقه بالا و هم از طبقه پایین مردم انتخاب می‏کنیم. در میان این عوامل، مدیرانی که به کارهای تفریحی سرگرمند، سردبیرهای روزنامه ‏ها، ناشران، صاحبان چاپخانه ‏ها، کتابفروشها، منشی‏ها، فروشندگان، کارگران، مربیان ورزشی، خدمتکاران و غیره وجود دارند. این گونه افراد حق ندارند که خود سرانه دست بکاری بزنند. همچنین پلیس، قدرتی از خود نخواهد داشت و کارش تنها مشاهده کردن و گزارش دادن است. تحقیق در مورد گزارشات و توقیف افراد، با نظر مشاوران و گروهی که بر کار پلیس نظارت دارند انجام می‏گیرد. اگر کسی در مورد مسائل سیاسی، موضوعی را مشاهده کرد و گزارش نداد، مسئول خواهد بود و اگر تقصیر وی ثابت شود، به جرم کتمان وقایع مورد بازخواست واقع خواهد شد.

- همانگونه که برادرانمان مسئولند تا با قبول خطر برای خود، خویشاوندان مرتد خویش و نیز کسانی که علیه رهبران دینی اقدام می‏کنند، را به مقامات مذهبی معرفی نمایند، در نظام شاهنشاهی‏مان هم، تمام مردم سراسر جهان مسئولند که وظیفه خود را در این زمینه نسبت به دولت انجام دهند.

- با اعمال چنین روشی، هر گونه سوء استفاده از قدرت، زورگوئی، رشوه خواری و تمام اعمال ناپسندی از این قبیل که مشاوران ما به کمک تئوری‏های حقوق بشر به فرهنگ و آداب و رسوم غیریهودیان تحمیل کرده‏اند، از بین خواهد رفت. اما چگونه ما زمینه را برای ایجاد بی‏نظمی در ادارات آنان مساعد ساختیم؟ از میان روشهای گوناگون می‏توان به مهمترین عامل، یعنی افرادی که به نام «ایجاد کننده نظم» به ادارات نفوذ کردند، نام برد. این افراد در فرصتهای مناسب به متلاشی کردن وحدت و همدستی آنان می‏پردازند. و تمایلاتی چون سرسختی، غرور، خودبینی، عدم احساس مسئولیت و از همه بالاتر، دمدمی بودن را در آنان بوجود می‏آورند.


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 2:29 عصر توسط ساجد نظرات ( ) |

پروتکل شماره 16

- برای آنکه بتوانیم به طور موثری فعالیتهای اشتراکی غیریهودیان را بدون آنکه به فعالیتهای گروهی خودمان لطمه ‏ای وارد شود، تخریب سازیم، باید همکاری گروهی را در همان مراحل نخستین عقیم کنیم.

معنای این سخن آن است که به نوسازی برنامه ‏های آموزشی دانشگاهها می ‏پردازیم و تمام استادان و مقامات دانشگاهی را مطابق برنامه ‏های سری و محرمانه برای مشاغل جدیدشان آماده می ‏کنیم. انتصاب آنان را خیلی محتاطانه انجام می  ‏دهیم و وضعی پیش می ‏آوریم که کاملا به دولت وابسته بشوند.

- دروسی چون قوانین حقوقی مربوط به دولت و مسایل سیاسی را از برنامه ‏های آموزشی دانشگاهها حذف می ‏کنم و این موضوعات را فقط به تعدادی افراد انتخاب شده که دارای استعدادهای درخشان باشند، می ‏آموزیم. دانشگاهها دیگر نباید طرحهای معجون و مجعولی در زمینه قانون اساسی بیرون بدهند و استادان هم نباید خودشان را به مسایل سیاسی ‏ای که پدرانشان هم از فهم اینگونه مسایل عاجزند، سرگرم کنند.

- وقتی گروه زیادی آن هم به طور نامطلوب، با مسایل سیاسی آشنا شوند، همانگونه که آموزش و پرورش در جوامع غیریهودی جنبه همگانی به خود گرفت، نوعی خیالبافی و بدآموزی بوجود مى‏آید.

ما باید مطالب و موادی را وارد نظامهای آموزشی غیریهودیان کنیم که نظم و انسجام را از سیستم‏های آموزشی آنان بگیرد و اوضاع درهم و برهمی به وجود آورد. اما هنگامی که خودمان به قدرت رسیدیم، تمام مواد و مطالبی را که بى‏نظمی به بار مى‏آورند، و دانش‏آموزان را به نافرمانی وامى‏دارند، از دروس دانشگاهها حذف مى‏کنیم.

- به جای «کلاسى‏سیسم» و تاریخ عهد باستان که چیزهای بد آن، بیش از چیزهای خوب است، مسایل مربوط به آینده را مورد مطالعه قرار مى‏دهیم. به علاوه تمام حقایق مربوط به قرون گذشته را که مطلوب ما نباشند، از لوح ذهن آدمیان پاک مى‏کنیم و فقط اشتباهات حکومتهای غیریهودی را به حال خود مى‏گذاریم و مطالبی چون نحوه زندگی عملی، رعایت نظم، نحوه برقراری روابط با دیگران، پرهیز از خودخواهی که موجب گسترش بدیها است و مسایل تربیتی دیگری از این قبیل، در برنامه ‏ای جداگانه و متناسب با مراحل مختلف زندگی تهیه و تدارک مى‏بینیم. بى‏شک این برنامه از اهمیت ویژه‏ای برخوردار خواهد بود.

- تربیت افراد باید متناسب با مقدرات و نیازهای زندگی آنان صورت گیرد. البته افراد باهوشی پیدا مى‏شوند که مى‏توانند زودتر از حد معمول وارد مراحل بالاتر بشوند. اما این کاملاً اشتباه خواهد بود که ما به خاطر عده معدودی مرزها را بشکنیم و به افراد بى‏استعداد اجازه دهیم که جای افراد مستعد را بگیرند و بدون ضابطه وارد مراحلی شوند که صرفاً متعلق به افراد باهوش است.

- فرمانروایی که مى‏خواهد در قلب و ذهن مردم جایی برای خود باز کند، باید از اقدامات و ابتکاراتی که به سود مردم انجام مى‏دهد، سخن بگوید و در مدرسه و بازار به مردم آموزش بدهد.

- به هر نوع آزادى‏ای در زمینه آموزش خاتمه مى‏دهیم. اما دانش ‏آموزان در هر سنی که باشند مى‏توانند با والدین خود در موسسات آموزشی یا مثل گذشته در یک باشگاه و در روزهای تعطیل گردهم آیند و به بحثهای آزاد معلمان که در زمینه روابط انسانها، قوانین جزائی، و خلاصه تئورى‏های جدید که قبلاً مورد بررسی قرار نگرفته ‏اند، گوش فرا دهند. این تئوریها نخست عقاید جزمی و بسیار قدیمی و سرانجام دین ما را مورد بررسی قرار مى‏دهند.

- از آنجا که قرنها تجربه، به ما آموخته است که عقاید در زندگی و هدایت انسانها نقش بسیار مهمی داشته و این عقاید از طریق تربیت به مردم القاء شده‏اند، لذا ما باید افکار نو و مستقل را چون گذشته به انحصار خویش درآوریم. روش مهار کردن فکر هم اکنون در دست بررسی و مطالعه است. این کار را به وسیله سیستمی که به سیستم دروس عینی معروف است و هدف آن مبدل کردن غیریهودیان به آدمهایی بى‏فکر، بى‏خرد، مطیع که منتظرند دیگران برایشان فکر کنند و عقایدشان را شکل بدهند؛ انجام مى‏دهیم، یکی از بهترین عوامل ما به نام «بورژوئیز» تقریباً تدریس به وسیله دروس عینی را رواج داده است.


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 2:28 عصر توسط ساجد نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت