شیطان پرستی جدید را عدهای از اهالی انگلیس که گفته میشود از نجیبزادگان بودهاند، برای اینکه از قدرت شیطان و تاریکی بهره ببرند، ایجاد نمودند. شیطانپرستی جدید، حدود قرن 15 و 16 میلادی در انگلستان به وجود آمد و دارای تغییرات زیادی نسبت به شیطانپرستی قدیمی بود. آنها اعتقادی به وجود خارجی شیطان ندارند و معتقدند که شیطان در طبیعت و در وجود انسانها میباشد و این باطن هر انسانی است که شیطان در آن موجود میباشد.
سپاس خدای را که وجودمان را بر پویش ، قلممان را بر نگارش و جسممان را بر کوشش واداشت. مذهب یک جهانبینی مرکب از جهانشناسی و آداب و شرایع است که همیشه با آدمی بوده، زیرا برای بشر در آغازین روزهای تاریخ سؤالات چیستی و چرایی بهوجود میآمد و او را در برابر مظاهر طبیعی ناشناخته دچار ترس و سردرگمی میساخت. این ناآشنایی آدمی با حقیقت جهان خارج، سرمنشأ همراهی سحر و جادو با دین بوده و لذا از روزهای اولیه مذهب با روحپرستی، نمادپرستی، نیاپرستی و... عجین گشت. امروز نیز در فضای اجتماعی، فرهنگی، فرقههایی چون قارچهای سمی با رشدی روزافزون در حال تکثیر و نموند. فرقههایی چون شیطانپرستی که دستاویز افرادی هستند که در دین و اعتقاد خود مأمن و پناهگاهی نمییابند و چون ندیدند حقیقت ره فسانه زدند. از جمله ابزارها و راهکارهای زمینهسازان دینگریزی، ایجاد فرهنگ اختناق و فضای رعب و وحشت در میان مردم است. شیطانپرستان چنین فضایی را در فیلمها و مراسم خود به نمایش میگذارند و خشنترین و شنیعترین اعمال و رفتارها را انجام میدهند. در این مقاله، سعی شده است تا به صورت مختصر، این آئین مورد بررسی قرار گرفته تا با آگاهی و شناخت بیشتر خطر آسیبپذیری کاهش یابد.
شیطان نامی برای موجودی فوق طبیعی است که در بیشتر ادیان غربی و شرقی، مرکز تجسم بدی میباشد. شیطان در زبانهای گوناگون با نامهایی مثل ابلیس، اهریمن، دیو، لوسیفر، دویل (devil)، ستن (satan) خوانده میشود. تصور جسم شیطان، به عنوان یک موجود مافوق طبیعی اصلی، به خوبی تصور فرشتهها (الههها) ابتدا از یکتاپرستی غربی ناشی شده است. وقتی که یهودیت با دین ایرانی زرتشت تماس پیدا کرد برعکس یکتاپرستهای اصیل، ظاهر زرتشت، دو خدایی بود. یک خدای خیر و یک خدای شر. نمونههایی چون اهورامزدا (دانای کل)، دانش اورمزد (الهه نور) و اهریمن (روح شیطان) همچنین دانش انگرهمینو، الهه تاریکی از این نمونهاند. در یک نبرد نهایی میان نیروی مافوق طبیعی خیر و شر طینت بشر میتواند در یک آزمون سخت آتشین برای اثبات بیگناهی – ردشدن از میان آتش به شرط جان به در بردن - شرکت کند و فقط خیر میتواند جان به در ببرد. بنابراین بیشتر خواستار راستا کردن خود با الهه نور و فرشتههای او و دوریگزیدن از الهه تاریکی و فرشته اوست. شیطان در نگرش مسیحیان به عنوان یک وجود خلق شده، بوسیله خداست. در حالیکه الهه شیطان در نگرش زرتشت یک هستی خلق شده نیست. در یهودیت، شیطان ابلیس نامیده میشود. (satan). در انجیل، کلمه شیطان اسم خصم یا مانع بشر است. در قسمت دیگر از کتاب انجیل، شیطان برای تمردکردن در برابر خدا تلاش میکرد اما در نافرمانی ناکام شد و خدا او را به جهنم تبعید کرد. شیطان در دین اسلام وسیله و عاملی برای آزمایش انسان میباشد. براساس آیات قرآن، شیاطین به دو دسته انسی و جنی تقسیم میشوند. آنجا که خداوند متعال میفرماید:
«و اینچنین برای هر پیامبری، دشمنی از جنس شیطانهای انسی و جنی (انعام/112)، ” شیطان و قبیلهاش، شما را از جائی که شما آنها را نمیبینید زیر نظر دارد“ (اعراف/28)، آیا او و نسلش را به جای من دوست خود میگیرید (کهف/50)،
لذا بر هر صاحب عقل و شعوری، لازم و واجب است که بنا بر فرمایش خداوند که میفرماید:
بدرستی که شیطان دشمن شماست، پس شما نیز او را به عنوان دشمن در نظر آورید (فاطر/6) به شناخت این دشمن و دامهای آن اقدام کرده و با دست توسل به دامان پاک اهلبیت پیامبر اکرم (ص) زمینه وصل خود را به زمره بندگان مخلص خدا هموار سازد.
شاید عدهای شیطانپرستی را آئینی مدرن و تازه تأسیس بدانند، اما واقعیت چیز دیگری است. باید گفت این آیین، از قرنها پیش از میلاد مسیح وجود داشته است. آثار به دست آمده از بعضی قبایل این سخن را تصدیق مینماید که شیطانپرستی در نواحی آمریکای لاتین، آمریکای جنوبی و مرکزی به قرنها پیش از میلاد برمیگردد. در اکتشافات به دست آمده به این نتیجه رسیدهاند که یکی از قبایل موجود در آمریکای جنوبی، اعتقاد بسیار زیادی به مسأله حسن و قبح داشتند و شیطان را پرستش میکردند و حتی قربانیهایی را نیز از انسان به شیطان هدیه میکردند که مکانهایی که در آن مراسم قربانی را انجام میدادند، هنوز وجود داشته و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشتهشدنها، حاکی از همین مطلب میباشد. در آفریقای مرکزی نیز، درقبایلی که معروفترین آنها قبیله اوکاچا میباشد. شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و خالق آنها و خدای خشم و نفرت پرستش میشد. مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان وجود، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که دربرگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند. در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است. به هر حال همانطور که گفته شد تاریخچه شیطانپرستی به سالهای بسیار دور برمیگردد که بعدها این آیین با گذشت زمان دچار تحولاتی در قرن 14 و 15 میلادی به شکل نوین خود ایجاد شد. فرقه شیطانپرستی را میتوان به قدیم و جدید تقسیم کرد که در ذیل به شرح مختصری از آنها میپردازیم:
الف) شیطانپرستی قدیم:
مبدأ شیطانپرستی قدیمی، به قرون اولیه برمیگردد. انسانهای اولیه برای اینکه در مقابل قدرتی بزرگ، سجده نمایند به ستایش موجودی فوق طبیعی که قدرت فوقالعادهای داشته میپرداختند که مبدأ شیطانپرستی قدیمی را بوجود آورد. آنها اعتقاد داشتند که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیمترین قدرت در جهان است. اصل شهوترانی و ارضای جنسی، یکی از اصول مهم این آئین است. شیطانپرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و آنها را عامل بدبختی مردم میداند. این گروه در آئینهای خود اعمال ضد مسیحیت را انجام میدادند. آنها میگفتند: مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد و مردم را به راه راست دعوت مینمود. اما او تنها دروغگویی وبدی را در جامعه رواج داده بود. در این آیین، قربانی انسان امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می باشد و قربانی دختربچه ها بهترین هدیه برای شیطان عنوان میگردد. ریختن خون، نشانه تقدس مراسم قربانی میباشد. آنها به جهنم اعتقاد نداشتند وعنوان میکردند که جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی مینماییم و همچنین شیطان را دارای هویت خارجی می دانستند.
ب) شیطانپرستی جدید:
شیطان پرستی جدید را عدهای از اهالی انگلیس که گفته میشود از نجیبزادگان بودهاند، برای اینکه از قدرت شیطان و تاریکی بهره ببرند، ایجاد نمودند. شیطانپرستی جدید، حدود قرن 15 و 16 میلادی در انگلستان به وجود آمد و دارای تغییرات زیادی نسبت به شیطانپرستی قدیمی بود. آنها اعتقادی به وجود خارجی شیطان ندارند و معتقدند که شیطان در طبیعت و در وجود انسانها میباشد و این باطن هر انسانی است که شیطان در آن موجود میباشد. مراسم شیطانپرستی جدید، مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی که با اعمال جنسی، آرام گیرد. آنها جسمپرست هستند و اعتقاد دارند انسان باید کاملترین لذات جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها هیچ اعتقادی به قربانیکردن انسان و حتی حیوان ندارند.
یزیدیه شیطانپرستی و ثنویتگرایی:
طایفه کردان یزیدی که امروزه اقلیت اندکی از آنها در نواحی کردنشین ایران و عراق ساکناند بقایای یک فرقه صوفی تلقی میشوند که به دلایلی دچار انحراف عقاید شده و مورد تعدی همسایگانشان قرار گرفتهاند. در کتب تاریخ از دو گروه «شیطانیه» و «شیطانپرستان» نام برده شده است که گروه اول منتسب به محمدبننعمان معروف به «شیطانالطاق» متکلم و ادیب شیعیمسلک قرن دوم هجری میباشد که به نعمانیه یا شیطانیه معروفند. گروه دوم همان یزیدیها هستند که منتسب به «یزیدبنمعاویه» یا «یزیدین انسیه» خارجی بوده، توسط یکی از صوفیان قرن ششم پایهریزی شدهاند. امروزه جمعیت یزیدیها در ترکیه و عراق نزدیک به 50 هزار نفر است و در دهکده جبارلو در ماکوی آذربایجان 25 خانوار یزیدی ساکن هستند که تظاهر به مسلمانی میکنند. یزیدیها دارای دو کتاب مقدس به نامهای جلوه و مصحفرش (به معنای کتاب سیاه) میباشند که اولی منتسب به شیخ عدی و شامل اوراد و اذکاری از اوست و دومی که دو قرن بعد بعد از شیخ تحریر شده حاوی برخی اصول این آیین است. در هر دو کتاب مطالب خرافی و متناقض بسیار است. نزد یزیدیان متشرع قرآنی موجود است که گاه به آن رجوع میکنند اما روی کلمات لعن و شیطان را پوشاندهاند و گمان دارند که مسلمانان این الفاظ را به قرآن افزودهاند.
- انواع رویکردهای شیطانپرستی
الف- شیطانپرستی فلسفی philosophical Satanism:
این شاخه از شیطانپرستی را منتسب به آنتوان لاوی (رهبر کلیسای شیطان) میدانند. او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد. در نظر شیطانپرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است. بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطانپرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. آنها عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیرمادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. در نظر این گروه هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خار میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراءالطبیعی مینگرند وتنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای «جهان واقعی» را تشکیل میدهند.
ب- شیطانپرستی لاوی lavey Satanism:
این نوع از شیطانپرستی بر مبنای فلسفه آنتوان لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمده است تشکیل شده است . یک شیطانپرستی لاوی، مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطانپرستی همردیف میدانند نباید به طرز فکر گروهی خاص وفادار باشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند.
ج- شیطانپرستی دینی religious Satanism:
گرایشات شیطانپرستی دینی اغلب مشابه شیطانپرستی فلسفی است. گر چه معمولاً پیشنیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز این است که شیطانپرست اول باید یک قانون ماوراءالطبیعی را که در آن یک یا چند نفر خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا بهوسیله شیطان شناخته میشوند. خدای آنها همان فرشته رانده شده از درگاه خدا میباشد. آنها معتقدند که طغیان او در برابر خدا کاملاً درست بوده. این گروه به آزادی فکر و عمل و بالابردن خود به هر وسیلهای مانند جادو اعتقاد دارند. این گروه براساس آیهای از تورات که در آن اشاره شده خدا به انسان اجازه استفاده ازمیوه درخت دانایی را نداد تا چشمانش باز گردد و خوب و بد را ببیند و خود تبدیل به خدا شود وی را عامل آگاهی انسانها میدانند و انسان را از پرستش خدایی که مانع آگاهی و پیشرفت انسانهاست برحذر میدارند و انسان را برای شناخت مسیر درست کامل میبینند و همچنین خدای مورد پرستش را خدایی ظالم میدانند که چند بار در طول تاریخ ظلمهای بزرگی به انسانها کرده است.
د- شیطانپرستی گوتیک gothic Satanism:
این نوع از شیطانپرستی همانی است که در عصر سلطه کلیسا به وجود آمده بود. در این نوع شیطانپرستی گفته میشود که کودکخواری، قربانیکردن دختران، بزکشی و تمام کارها و اعمال ضد کلیسا را انجام میداند.
نوشته شده در یکشنبه 89/7/18ساعت
10:3 عصر توسط محمدی
نظرات ( ) |