کابالا یا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است که به نوع خاصی از ریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد.برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر همنشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است.کابالا بخش رمزآلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط کابالیستها دنبال میشود.
در این فصل به رابطه میان صهیونیسم و یهودیت و ارتباط آن با شکلگیری و دوام شیطانیسم میپردازیم.
لازم به ذکر است که متون دینی یهود و عمدهترین عامل ایجاد این نحله فاسد فلسفی و فرهنگی (بخوانید ضدفرهنگی) بوده است.
از منظر یهودی و نقش آنها در شکلگیری شیطانپرستی چند نکته ذیل قابل توجه است.
1ـ1 براساس آموزههای یهودی و عبرانی شیطان نه یک موجود بد ، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسانها است. (12)
2ـ1 در مکاشفات نیز به عدد 666 عدد مقدس شیطانپرستان اشاراتی شده و آن عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود.
3ـ1 خواه ناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد میشوند و نگاه خاصی یهودیت به شیطان تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است.
کابالا یا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است که به نوع خاصی از ریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد.برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر همنشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است.کابالا بخش رمزآلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط کابالیستها دنبال میشود.
کریستوف کلمب و همکارانش همگی کابالیست بودند و از فنون جادوگری کابالایی و منجمان آن در راه پیدا کردن قاره آمریکا بهرهبرداری نمودند. کابالا عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن تقدس قائل است و این عمدهترین نقطه اشتراک شیطانپرستی در گذشته و حال با شیطانپرستی است.
هماکنون اصطلاح کابالا وصفکننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است. مهمترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی آئین کابالا درآمدند ، شامل مجموعه کتب عبری «بهیر» (به معنای کتاب روشنایی) و «هیچالوت» (به معنای کاخها) میشوند که به قرن اول میلادی بازمیگردند. نهایتاً در قرن سیزدهم میلادی کتاب «زوهار» نوشت شد که تفکر و شکل کنونی «آئین کابالا» را تشکیل داد.
دکتر «عبدا... شهبازی» نویسنده مجموعه کتابهای زرسالاران یهودی و پارسی و متخصص تاریخ، در پایگاه خود درباره فرقه کابالا مقاله جامعی دارد و دیدگاههای وی با آنچه در دانشنامه ویکی پدیا آمدهاست، متفاوت است.
شهبازی در قسمت نخست مقاله خود درباره تعریف کابالا مینویسد:
«کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق میشود و تلفظ اروپایی «کباله» عبری است به معنی «قدیمی» و «کهن».
این واژه به شکل «قباله» برای ما آشناست. پیروان آئین کابالا یا کابالیستها این مکتب را «دانش سری و پنهان» خاخامهای یهودی میخوانند و برای آن پیشینهای کهن قائلاند. برای نمونه ، مادام بلاواتسکی رهبر فرقه تئوسوفی ، مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران، آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنیاسرائیل بود. به ادعای بلاواتسکی، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیتهای مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیر، دانش خود را از این کتاب گرفتهاند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون را از پیروان آئین کابالا میداند.
شهبازی در رد این ادعا میگوید :
«این ادعا نه تنها پذیرفتنی kنیست بلکه برای تصوف یهودی، به عنوان «یک مکتب مستقل فکری پیشینه جدی نمیتواند یافت.»
شهبازی دیرینه مکتب کابالا را به اوایل سده سیزدهم میلادی محدود کرده و ماقبل آن را گرتهبرداری یهودیان از مکتب فیلو اسکندرانی در فرهنگ هلنی و فلسفه یونانی و کپیبرداری از آموزههای عرفانی مکتب اسلام میداند.
وی در قسمت دوم مقاله خود مینویسد:
«سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160 ـ 1235 م) میرسد . او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) میزیست و برخی نظرات عرفانی بیان میداشت.»
وی در جایی از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف یهود، پیش از ظهور کابالا، مینویسد:
«مشارکت یهودیان در نحلههای فکری رازآمیز و عرفانی به فیلواسکندرانی در اوایل سده اول میلادی میرسد.»
سپس میافزاید :
«در دوران اسلامی نیز چنین است. نحلههای فکری گسترده عرفانی رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تاثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهمترین آنان ابویوسف یعقوب اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری / دهم میلادی) است.»
شهبازی درباره نمونه تاثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود مینویسد:
«بسیاری از مفاهیم آن [کابالا] شکل عبری مفاهیم رایج رد فلسفه و عرفان اسلامی است. در واقع اندیشهپردازان مکتب کابالا، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تاویلهای خود به آن روح و صبغه یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخههای متنوع علوم و دانش انجام دادند. برای نمونه باید به مفاهیم «هوخمه» (حکمت)، «کدش» (قدس)، « نفش» (نفس) ، « نفش مدبرت» (نفس مدبره)، « نفش سیخلت» (نفس عاقله) ،« نفش حی» (نفس حیاتبخش)، « روح» و ... در کابالا اشاره کرد .
مکتب کابالا نیز به دو بخش «حکمت نظری» و «حکمت علمی» تقسیم میشود. در تصوف کابالا بحثهای مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تاریک فراوان آن بر مفهوم « نور» و مراحل تجلی آن.»
این استاد تاریخ در انتهای بحث خود میافزاید :
« آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائزاهمیت است ، «شیطانشناسی» و «پیام مسیحایی» این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار میکند.»
مناسک جنسی در فرقه کابالا
مسئله دیگری که در فرقه کابالا حائز اهمیت است مناسک جنسی این فرقه است که از نیمه سده هجدهم و براساس آموزههای فری به نام یعقوب بن یهودا لیب، که با نام یاکوب فرانک (1719 ـ 1726) شهرت دارد ، ظهور کرد.
یاکوب فرانک شاخه «فرانکسیت» فرقه کابالا را بر بنیاد میراث شاخههای متعلق به «شابتای زوی» و «ناتان غزهای» بنا نهاد. وی که به یک خانواده ثروتمند تاجر و پیمانکار یهودی ساکن اوکراین تعلق داشت و همسرش نیز از یک خانواده ثروتمند تاجر بود، در جوانب به طریقت کابالا جذب شد، کتاب «ظُهَر» (Zohare) (کتابی که موسیبن شم تاولئونی در سالهای 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این کتاب، تصوف رازامیز کابالا به صورت یک نظام فکری و عملی سازمانسافته و منسجم درآمد و شکل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتایزوی درآمد. در دسامبر 1755 فرانک از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد. فرانک در راس فرقه شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی کمی بعد، در ژانویه 1756 کارش به رسوایی کشید.
زمانی که فرانک و پیروانش در یک خانه در بسته مشغول اجرای مناسک جنسی مرسوم در فرقه شابتای بودند، به علت باز شدن تصادفی پنجرهها، مردم مطلع شدند و ... .
یکی از مواردی که توانسته از کابالا به شیطانپرستی راه یابد نماد «پنتاگرام» یا ستاره پنج پر است که در بخش بعدی بدان اشاره خواهد شد. این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار میگرفته.
نقطه دیگر اشتراک کابالا با شیطانپرستی دیدگاه جنسی این دو است که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قرار دارد.
بنیانگذاران کابالا همان افرادی هستند که سپس نهضتی (!) را با عنوان «پرستش زنان» تشکیل دادند که میتوان به صراحت آن را یک جریان شهوتمحور خطاب کرد.
این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود.
برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیستها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دستخوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار دادهاند، مانند تغییر جنسیت«مایکل جکسون» و ... .
اگرچه ذکر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمیشود لکن یادآوری این نکته ضروری است که یهودیان و صهیونیستها به شدت از سخن راندن در باب کابالا پرهیز دارند و امروز تنها یک کتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز « کابالا شدن مدونا» خبری در دسترس عموم قرار نداشت.
پی نوشت:
(12) این مساله به وضوح در کتب عمده قدیم قابل مشاهده است.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |