زرسالاران یهود، فکر سلطه بر جهان را هیچگاه رها نکرده و همواره در طول تاریخ، این تفکر توسعهطلبانه و نژادپرستانه را دنبال کردهاند ولی به تصریح همه رهبران یهود، پایگاه اول آنها در این سلطهجوئی، فلسطین بوده است. به همین دلیل طرحهای مختلفی را برای نیل به این هدف برنامهریزی کردند.
جنبش صهیونیستی به عنوان یک تشکل سیاسی سازمان یافته، در جهت رسیدن به هدف مذکور در سال 1897 میلادی توسط یک روزنامه نگار اتریشی به نام «تئودور هرتزل» که خود یک یهودی بود بنیانگذاری شد. هرتزل در 1896 کتابی با عنوان «دولت یهود» منتشر کرد و نظریه «صهیونیسم» را در آن انتشار داد.
«صهیونیسم» ریشه در کلمه صهیون (صیون) دارد که نام کوهی در جنوب غربی قدس (اورشلیم) است. رهبران یهود ادعا میکنند حضرت داوود و حضرت سلیمان زمانی در آنجا سکونت داشتهاند و خداوند این سرزمین را به آنان وعده داده تا بتوانند حکومت یهود را در آنجا برپا کنند. ولی گستره این حکومت به فلسطین محدود نمیشود بلکه همانطور که «تئودور هرتزل» در کتاب «دولت یهود» نوشته و همه رهبران صهیونیست نیز به آن اعتقاد دارند، قلمرو حکومت مورد نظر آنان، اراضی حدفاصل دو رودخانه نیل تا فرات است. این منطقه شامل تمامی خاورمیانه بوده و استراتژیکترین و غنیترین بخش جهان را تشکیل میدهد.
مبنای این ادعای صهیونیستها نیز همان تورات تحریف شده است. توراتی که قدیمیترین نسخه آن دو سه قرن بعد از هجرت نوشته شده است. سازمان صهیونیسم بینالملل براساس این تفکر توسط «تئودور هرتزل» شکل گرفت. هرتزل نظریه خود را برپایه برتری دین و نژاد یهود بر سایر ادیان و نژادها و اقوام استوار کرد. او برای تثبیت و نهادینه کردن دیدگاه خود کنگره بزرگی را نیز در شهر «بال» سوئیس تشکیل داد. در این کنگره که در 29 اوت 1897 با حضور نمایندگان سازمانها و اتحادیههای یهودی جهان برگزار شد، هرتزل دیدگاه خود را تشریح کرد. او گفت:
«ما قصد داریم سنگ بنای خانهای را بگذاریم که امت یهود در آن مأوا خواهد گرفت... و صهیونیسم در پی ایجاد وطن ملی یهودی در فلسطین با ضمانت قانون و شناسایی بینالمللی است.»
از دل همین کنگره بود که سازمان صهیونیسم بینالملل یا هدف گردآوری انجمنها و اتحادیههای یهودی در یک سازمان جهانی به قصد ایجاد انسجام در تلاشهای فکری و عقلی آنان به وجود آمد. این سازمان ریاکارانه نام جنبش خود را صهیونیسم گذاشت تا با تبلیغات خود، بتواند نیات توسعهطلبانه بعدی خود را نزد جهانیان توجیه نموده افکار عمومی یهودیان جهان را به خود جلب کند.
سازمان صهیونیسم بینالملل در درجه اول از مجموع اتحادیهها و سازمانهایی تشکیل شده که درکشورهای مختلف و بر اساس شرایط آن کشورها فعالیت میکنند. همچنین اتحادیهها و سازمانهای بینالمللی صهیونیستی نیز وجود دارند که تحت نظارت و هدایت سازمان صهیونیسم بینالملل در زمینههای دینی، اجتماعی، سیاسی، صنفی و حتی جنسیتی،حرکت خویش را شکل میدهند.
در پی تشکیل سازمان صهیونیسم بینالملل، ثروتمندان یهود در سراسر جهان میلیاردها دلار در این راه سرمایهگذاری کردند. نخستین توجه صهیونیستها به وسائل ارتباط جمعی معطوف شد و به تدریج بسیاری از رجال سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف به مدد روشها و شیوههای گوناگون با نظرات صهیونیستها همراه شدند. صهیونیسم براساس نظریه هرتزل به زودی در رهبری بسیاری از احزاب جهان به ویژه احزاب چپ روسیه نفوذ کردند. در مراحل بعد، یهودیان موفق شدند سایر احزاب چپ اروپا و همچنین کنگره امریکا را تحت نفوذ خود درآورند. آنها با سلطه بر رسانههای گروهی آمریکا چنان قدرتی یافتند که توانستند در انتخابات ریاست جمهوری این کشور نیز نفوذ یابند.
سازمان جهانی صهیونیسم با بهرهگیری از مظلومنمایی و تحت شعار «عشق به صهیون» از یهودیان سراسر جهان خواست به فلسطین بروند و از طریق تملک زمینهای اعراب این سرزمین را از چنگ آنان به در آورند. هرتزل در سایه اقدامات گسترده خود کنگره یهودیان را به پارلمان جهانی یهود تبدیل کرد و رهبری آن را در دست گرفت. هرتزل و همکاران او به یک سلسله اقدامهای سیاسی دست زدند. از جمله با سلطان عبدالحمید امپراطوری عثمانی وارد مذاکره شدند و از طریق ثروتمندان بزرگ صهیونیست با سیاستمداران درجه اول جهان به داد و ستد سیاسی و مالی پرداختند.
سازمان جهانی صهیونیسم موفق شد از طریق نفوذ در دولت انگلستان حمایت آن دولت را به سوی خود جلب کند. صدور اعلامیه مشهور «بالفور» وزیر خارجه انگلستان در سال 1917 به قدرتیابی روزافزون صهیونیسم انجامید. بالفور زیر نفوذ یهودیان مقتدری چون «بارون روچیلد» اعلامیه آزادی مهاجرت یهودیان به فلسطین را منتشر کرد و در این راه بسیار کوشید او نه تنها به اهداف امپراطوری انگلستان در تضعیف دولت عثمانی یاری رساند، بلکه رضایت صهیونیستها را نیز در پی آورد.
در سال 1929 از مجموع جمعیت فلسطین فقط 15 درصد یهودی بودند. در همین سالها فلسطین که تحتالحمایه انگلستان بود هر روز شاهد صحنههای برخورد اعراب و یهودیان بود. صهیونیستها به کمک پولهای هنگفتی که ثروتمندان یهود در جهان به ویژه آمریکا در اختیار آنها میگذاشتند سرزمینهای زیادی را از اعراب فلسطینی خریداری میکردند. این امر نگرانی شدیدی درجهان عرب به وجود آورده بود. از سوی دیگر به علت بحران اروپا سیل مهاجران یهود به فلسطین توسعهای شگفتآور یافت و یهودیان فلسطین 30 درصد افزایش یافتند. با این حال انگلیسیها از خشم اعراب نگران شده و میترسیدند منافع آنها در کشورهای عرب خاورمیانه به خطر افتد.
در همین ایام صهیونیستها دو سازمان تروریستی به نام «اشترن» و «ایرگون» تأسیس کردند. که اغلب هتلهای بزرگ و مراکز حساس فلسطین را منفجر میکردند.
در سال 1947 انگلستان ناتوانی خود را در اداره فلسطین به سازمان ملل اعرام کرد. در ماه نوامبر همان سال مجمع عمومی سازمان ملل فلسطین را به یک دولت عرب با 11500 کیلومتر مربع و یک دولت یهود با 14100 کیلومتر مربع تقسیم کرد و اداره بیتالمقدس را به یک سازمان جهانی واگذار کرد. در 14 مه 1948 به محض خروج نیروهای انگلیسی از فلسطین، صهیونیستها تأسیس دولت اسرائیل را براساس نظریه هرتزل اعلام کردند و بلافاصله آمریکا و شوروی آن را به رسمیت شناختند.
طی قرن بیستم سیاست توسعهطلبی اسرائیل به شدت ادامه یافت و در چهار جنگ صهیونیستها علیه کشورهای عربی صدها هزار نفر قربانی جنایات آنها شدند. هرتزل در سوم ژوئیه 1904 در 44 سالگی جان خود را از دست داد ولی در حیات خود نظریهای را بنیان نهاد که هنوز پس از گذشت بیش از یک قرن خاورمیانه در آتش مکتب او میسوزد.
با استفاده از منابع مطبوعاتی
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |