فیلمنامه انیمیشن "9" به شکل هوشمندانه ای از ساختن و دوخته شدن یک عروسک پارچه ای ظاهرا کنفی ( در نماهای درشت) آغاز و کم کم با فاصله گرفتن از پیکر آن عروسک پارچه ای که در فعل و انفعالی نامشخص به حرکت می افتد ، تماشاگر خود را به تصویری از کره زمین می برد که جز خرابی و ویرانی از آن برجای نمانده است. این صحنه ها ، خیلی سریع تماشاگر پی گیر سینما به خصوص مخاطب انیمیشن های چند سال اخیر را به یاد "وال ای" می اندازد که سال گذشته با همین درونمایه آخرالزمانی به روباتی که تنها برروی زمین خالی از سکنه با روباتی دیگر از فضا دوست می شود، می پرداخت. عروسک پارچه ای یاد شده ، مثل یک بازیکن فوتبال ، شماره 9 را برپشت خود دارد و خیلی زود هم نوعانش را با شماره های دیگر در میان خرابه ها و ویرانه ها پیدا می کند که هر یک سر و وضع و موقعیت خاصی دارند. او خیلی زود متوجه می شود که جنگی مهیب بین انسانها و ماشین های هوشمند ساخته شده توسط خود آنها ، در گرفته ( مانند سری فیلم های "ترمیناتور" و البته با روبات هایی دقیقا شبیه به روبات های غول پیکر فیلم "جنگ دنیاها"ی استیون اسپیلبرگ) و ماشین ها ، پیروز این میدان شده اند که فرمانده یا رییس آنها (دقیقا مانند روایات انجیلی اوانجلیست ها ) " " Beastنام دارد.( که می توان آن را جانور ، حیوان یا دیو و هیولا ترجمه کرد). این همان موجودی است که بنا به همان باورهای اوانجلیستی ، در آخرالزمان سپاه شر یا ضد مسیح را به سوی سرزمین فلسطین و قدس شریف هدایت کرده و در محلی به نام هارمجدون یا آرماگدون با سپاه مسیح درگیر شده و جنگی خونین اتفاق می افتد. بخشی از این باورهای اوانجلیستی سخن از 7 سال حاکمیت آنتی کرایست یا ضد مسیح ( همین موجود به نام Beast )بر دنیا دارد که پس از این مدت عیسی مسیح به همراه مسیحیان نو تولد یافته که به همراهش به آسمان رفته بودند ، نزول اجلال فرموده ! و در آرماگدون با سپاه شر درگیر شده و پس از کشتار و خرابی عظیم ، حاکمیتی 1000 ساله ای برای خود رقم می زنند و شیطان را برای هزار سال به قعر جهنم می فرستند!! نکته جالب در انیمیشن "9" این است که تقریبا بقیه عروسک های پارچه ای ( به عنوان تنها بازماندگان تمدن بشری) در یک کلیسا و زیر تابلوی بزرگ شیشه ای حضرت مسیح و به رهبری عروسک شماره یک زندگی می کنند که کلاه و ردایی کشیش مانند برتن داشته و خطاب به شماره 9 تازه وارد که سایر عروسک ها را تشویق به جستجوی شماره 2 می کند، می گوید : "من کسی بودم که همه را سالم نگه داشتم ، تا پیش از اینکه تو به اینجا بیایی همه مسائل ما حل شده بود ولی تو که احمقی بیش نیستی به دنبال یک سری سوال نامشخص هستی..." این درحالی است که شماره 9 ، قدرت وحشتناک جانور هیولا را دیده که چگونه شماره 2 را از جلوی چشمانش ربود ولی شماره 1 و همراهانش براین باور هستند که این هیولا نمی تواند به کلیسای امن آنها لطمه بزند. درست برخلاف همان اتفاقی که چندی بعد می افتد و هیولای پرنده با خرد کردن دیوار کلیسا به درون آمده و جان همه را تهدید می کند. در این میان شماره 7 که نمی تواند این سکوت و خاموشی و انتظار را بپذیرد ، مدت ها پیش از این گروه محافظه کار بیرون زده و خود یک تنه با جانوران شریر در گیر است. اما بالاخره تنگی شرایط و رشد جهنمی سپاه شیطان برای دراختیار گرفتن حتی تمامی نقاط امن زمین ، باعث می شود که شماره 9 پیشنهاد حمله را بدهد و نشستن و منتظر شدن را نوعی خودکشی به شمارآورد ، آنچه که پیش از این توصیه شماره 7 نیز بود. چنانچه پس از درگیری شماره 9 و شماره 5 که با یکی از هیولاها و کمک به آنها در نابودی وی ، خطاب به عروسک شماره 5 گفت : " ...بالاخره تصمیم گرفتی که به جنگ بپیوندی..." این نوع تفکر در منطق ایدئولوژی آخرالزمانی( که امروزه اندیشه اصلی نظام سلطه را تشکیل می دهد) در واقع همان تئوری جنگ پیشگیرانه است که جرج دبلیو بوش پس از 11 سپتامبر 2001 به مرحله اجرا درآورد. همان تئوری که می گوید برای متوقف کردن به قول آنها تروریست ها یا سپاه و محور شرارت ]یعنی همان ادبیات اوانجلیست ها که در این انیمیشن "9" نیز به کار گرفته شده [ نباید در خانه نشست و انتظار ضربات طرف مقابل را کشید ، بلکه باید به مامن و مکان آنها یعنی مثلا عراق و افغانستان ]و بعد از آن ایران[ حمله کرد و جنگ را به درون خانه هایشان کشاند. این همان تئوری است که از اوایل دهه 70 میلادی با فیلم هایی همچون "جن گیر " به صورت هشدار برپرده سینما رفت که اگر ]در آن فیلم[ در عراق شیطان را سرکوب نکنیم ، در سیاتل آمریکا به سراغمان خواهد آمد و روح نوجوانمان را تسخیر خواهد کرد!) اما قد و قواره و نیروی همه این عروسک ها حتی قلدرترین شان که شماره 8 باشد ، به هیچوجه در حد و حدود آن روبات های غول پیکر نیست حتی اگر شجاعت و بی باکی شماره 9 و جنگاوری شماره 7 چاشنی اش شود. در اینجا بخشی دیگر از تفکرات اوانجلیستی و حتی کابالیستی به کمک فیلمنامه نویس و فیلمساز می آید و آن استفاده از طلسم و جادویی است که دانشمند سازنده عروسک ها برایشان به صورت فلزی دایره ای شکل با علائمی شبیه به نشان های جادوگران مصر باستان (که الهام بخش بنیانگذاران اصلی کابالیسم یعنی شوالیه های معبد بودند) برجای گذارده و شماره 9 با مراجعه به اتاقی که در آن متولد شد ، به رازش پی می برد. نکته مهم این است که در ابتدا عروسک شماره یک به عنوان هادی و راهبر سایرین با همان شکل و شمایل کشیشی با استفاده از طلسم و جادوی مذکور مخالفت نموده و آن را علم تاریکی یا "جادوی سیاه" خطاب می کند که باعث گمراهی خواهد شد. (یعنی همان موضعی که کلیسا در مقابل شوالیه های معبد و مکتب کابالا گرفت و آنها و عقایدشان را "شرک آمیز" خواند. لازم به ذکر است ، براساس اسناد و مدارک موجود ، شوالیه های معبد سلیمان گروهی از صلیبیون بودند که پس از کشتار و قتل عام وسیع مسلمانان در اورشلیم ساکن شدند و ضمن کاوش هایی در مسجدالاقصی و قبه الصخره تحت تاثیر آموزه های مرموزی قرار گرفتند و عقاید شرک آمیز مصر باستان را همراه سحر و جادوگری آموختند. در کتابی با نام "کلید حیرام" نوشته دو مورخ فراماسون درباره شوالیه های معبد آمده است : "...این گروه ، آثاری در اورشلیم کشف کردند که دیدشان را نسبت به جهان تغییر داد و با وجود مسیحی بودن به پذیرش عقاید و فلسفه کاملا متفاوت و اجرای مراسم بدعت آمیز و اجرای تشریفات "جادوی سیاه" اقدام کردند..." بسیاری از محققان و کارشناسان تاریخ براین عقیده اند که همین عقاید وافکار و سازمان شوالیه های معبد بود که با اندیشه های کابالیستی ، تشکیلات فراماسونری را در طول تاریخ بنیاد نهاد.) به هر حال سرانجام همان علم تاریکی و جادوی سیاه (کابالیستی)به کمک عروسک های پارچه ای انیمیشن "9" آمده و باعث نابودی نهایی دشمن می شود. شاید هم انتخاب عدد 9 و اساسا ساخته شدن و بازماندن 9 عروسک پارچه ای برای نجات دنیا از شر جانور خبیث ضد مسیح ، اشاره ای غیرمستقیم به تعداد اولیه گروه شوالیه های معبد سلیمان باشد که همین تعداد 9 نفر بودند ! ( در برخی از فیلم های آخرالزمانی این عدد 9 ، به نوعی مورد اشاره قرار گرفته است مثلا تعداد یاران حلقه در "ارباب حلقه ها" یا تعداد اساتید جدای در "جنگ های ستاره ای" و یا اعضای اصلی محفل ققنوس در "هری پاتر") اگرچه انیمیشن "9" از برخی خصوصیات یک انیمیشن معمولی برخوردار نیست ، مثلا هیچ گونه ترانه یا آوازی ( که در انیمیشن ها حتی آثار خود تیم برتن از قبیل "عروس مرده" و "کابوس نیمه شب پیش از کریسمس" به انواع مختلف خوانده و و با حرکات ریتمیک شنیده و دیده می شود ) به گوش نمی رسد یا تقریبا اغلب تصاویر به شکل سیاه و سفید یا تک رنگ به چشم می آیند و از رنگ بندی های یک انیمیشن خبری نیست ( حتی در "عروس مرده" هم دنیای مردگان مملو از رنگ و نور بود) اما در میان انیمیشن های تولیدی سال جاری مانند "بالا" ( که محصول همین کمپانی فوکوس بود) ، "کورولاین" و حتی اثر تازه هیائو میازاکی جایگاه ویژه ای می تواند داشته باشد ، خصوصا که دومین انیمیشن آخرالزمانی طی دو سال اخیر به حساب می آید. تیم برتن در مصاحبه ای که در افتتاحیه همین انیمیشن "9" انجام داد ، درپاسخ به اینکه چرا به سراغ یک موضوع آخرالزمانی رفته است ، به کنایه و طعنه درباره خیل فیلم هایی که به آخرالزمان و مسئله منجی می پردازند ، گفت :"...یک میلیون فیلم درباره آخرالزمان ساخته شده !! ولی این از همه آنها بهتر است!!!" توضیح: این مطلب پیش از این در ماهنامه فیلم نگار به چاپ رسیده است.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |