سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مقاومت الاحرار

با عرض سلام خدمت تمامی دوستانی که لطف کردن وپیام می زارننکته بین

خداقوت میگم به خودم و ساجدآفرین

دوستان از پیام ها و مخصوصا انتقاداتون که به ما هدیه کردید ممنون .برنامه پیشنهادی سال جدید دانشگاه رو می نویسم لطفا شما هم نظر بدید و...

1- برگزاری چهارمین دوره ی کار گاهی صهیونیسم شناسی

2- سیر مطالعاتی بهاییت

3- باز شناسی تهاجم فرهنگی(شناخت فرقه های نوظهور)

4-مسیحیت و آخر الزمان

5- بررسی موضوعی فیلم ها ی روز

 


نوشته شده در شنبه 90/4/18ساعت 11:14 صبح توسط محمدی نظرات ( ) |


این روزها، ایران، شرق اسلامی و جهان شرایط حساسی را تجربه می‌کند. گاهی انسان مات می‌شود وقتی‌که علیرغم این‌همه خبر و این‌همه رسانه‌های خبری برخی از ما مثل بی‌خبرها در زمین مشی می‌کنیم. انگاری هیچ خبری درعالم نیست. چه روی زمین چه در آسمان‌ها. روی زمین و در جهان اطّلاعات و ارتباطات فرصت تفکّر و تأمّل از انسان سلب می‌شود چشم‌ها و گوش‌ها بسته می‌ماند و انسان فلک‌زده و گرفتار دورِ قمری در دام عنکبوتی ابلیس و جنودش هلاک می‌شود.




باید اخبار آخرالزّمان را شبانه‌روز تکرار کرد و روایات آخرالزّمانی را در دفترچه‌ای همیشه همراه داشت. این اخبار امکان تشخیص موقعیّت و شرایط را به ما می‌دهند. این روزها و این سال‌ها باید مثل کسی قدم برداشت که در صحرایی مملو از چاله و خار و گزنده راه می‌رود. ناگزیر باید دامن فراچیده و محتاط و وسواس رفت.
گفت و شنید. بگذریم!

در این موقعیّت و بعد از این، صف‌بندی‌های روشن‌تر و واضح‌تر می‌شود چنان‌که به دلیل واقع شدن در موقعیّت ظهور جلوات ظهور آن امام مبین، مافی‌الضمیر اشخاص و دولت‌ها هم آشکار می‌شود. چیزی مکتوم نمی‌ماند، مواضع معلوم می‌شود، همه چیز صراحت می‌یابد تا بالاخره به ظهور تام و تمام راز خدا یعنی امام عصر(ع) بینجامد.

دویست سال پیش، اگر چه مسلمانان در برابر جعل فرقه‌هایی مثل وهابیّت و بهائیّت حساس بودند و موضع می‌گرفتند امّا از کارکرد اصلی آن غافل و بی‌خبر بودند. نقش اصلی این دو جریان در قرن بیست و یکم نمودار می‌شود.

اوّلی در دل اهل تسنّن و دومی در مرکز شیعه خانة امام زمان(ع) نقش‌آفرینی می‌کنند. نکتة جالب توجّه آنکه هر دو گروه آسیاب بنی‌اسرائیل را می‌چرخانند همانان که در طول تاریخ دشمن اصلی اسلام، مسلمانان حقیقی و اهل ولایت بوده‌اند. در حالی که هر دو برای پدران خود یعنی یهود و غرب نه تنها خطری ندارند بلکه یاری‌رسان هم هستند. نه تنها از سوی آنها یک ریگ به سوی اسرائیل پرتاب نشده بلکه همة‌امکاناتشان هم به آن سو رفته است.

این روزها تلاش زیادی صرف پذیرش این دو فرقه دست‌ساز غرب و یهود به عنوان دو جریان اصیل اسلامی می‌شود و حتّی کسانی به دلیل ناآشنایی با تاریخ و مذاهب و عمل استعمار زمینه‌های جای‌گیر شدن و تثبیت این دو جریان فرقه‌ای را در کشور فراهم می‌آورند. باید پرسید چگونه می‌توان کسانی را که فتوای حلال بودن خون شیعه را می‌دهند و با کشتن هفت شیعه بهشت را بر هواداران خود واجب می‌شناسند، یا چون بهائیان بدون اجازة عکا در اسرائیل آب نمی‌خورند، خودی و محرم و اسلامی شناسایی کرد؟

بهائیّت جهانی، این تصوّر را ایجاد کرده بود که ایران همان ارض موعود است که باید نصیب بهائیان شود.
قبلاً دربارة استراتژی مجمع‌الجزایر صحبت کرده‌ام. این فرقه‌ها به مدد سرمایه‌های داخلی و خارجی، جزایری را در اقصا نقاط کشور برپا می‌کنند و سپس از آنها به عنوان کانون استفاده کرده و توسعه می‌دهند. به امید آنکه این جزایر یکپارچه شوند همان کاری که در فلسطین مرتکب شدند چه کسی است که از نقش تسلّط ایران بر تنگة هرمز و خلیج فارس برای بازدارندگی غرب و استعمار بی‌خبر باشد؟‌حال اگر روزی یک کمربند بزرگ در هرمزگان و بوشهر میان دریا و منطقة مرکزی حایل شود، چه می‌شود؟

یک کانون بزرگ اختلاف و درگیری، همة مجال کنترل منطقه را از بین می‌برد. در مناطق مرکزی هم این موضوع صدق می‌کند جزایری امن در گوشه گوشة‌ایران.

اخیراً دیدار محرمانة امنیّتی سران اطّلاعاتی رژیم صهیونیستی و مقامات ارشد امنیّتی عربستان در لندن صورت پذیرفته است. موضوع اصلی این دیدار خط ایران و سوریه در منطقه بوده است. قرار بود یکی از شاهزاده‌های ثروتمند که امروز نقش اصلی را در تدارک رسانه‌های خبری و نیروهای انتحاری ایفا می‌کند در این نشست حضور داشته باشد.

این اوّلین دیدار نبوده بارها مقامات امنیّتی غربی واسرائیلی برای نقش‌آفرینی در منطقه گرد هم آمده‌اند.
اتّحاد و اتّفاق صهیونیست‌ها، وهابیّون و بهائیان، در سیاه‌نمایی ایران و و نقش ایران و ایجاد بحران‌های منطقه‌ای قابل مطالعة جدّی است و هشداری برای ما در این موقعیبت.

1. فشار بر جماعت شیعیان از طریق ارعاب و وادار کردن آنها به مهاجرت اجباری
2. تصرف مناطق مهم اقتصادی به کمک پول‌های بادآوردة وهابیّون عربستان صعودی.
3. گسیل هواداران به مناطق مهم و جایگیر ساختن آنها برای ایجاد جزایر امن.
4. تحت فشار قرار دادن دولت‌های مستقل از طریق تبلیغات رسانه‌ای و عملیّات انتحاری.
5. تأسیس پایگاه‌های به ظاهر مذهبی مانند مساجد در مناطق مهم مرکزی و مراکز استان‌ها و شهرستان‌های بزرگ.
6. انتشار شبهات فرهنگی و مذهبی در میان جوانان و خانواده‌ها از طریق رسانه‌ها، سایت‌ها، فیلم‌ها، کتاب‌ها و... .
در زمرة برنامه‌های در حال اجرای این جریانات فرقه‌ایست.

مقابله با این دسیسه‌ها هوشیاری می‌خواهد و مصونیّت بخشیدن به مردم در برابر آثار و سخنان مردان و زنان به ظاهر سیاسی که همة منافع خویش را در بحران‌سازی می‌شناسند.
باشد تاخداوند این سرزمین و مردم ما را از این همه دسیسه در امان نگه دارد.

اسماعیل شفیعی سروستانی

نوشته شده در یکشنبه 90/4/12ساعت 12:40 عصر توسط محمدی نظرات ( ) |

همام که مردی عابد و پرهیزکار بود به آنحضرت عرض کرد : ای امیر مؤمنان پرهیزکاران را برایم آن چنان توصیف کن که گویا آنان را با چشم می نگرم اما امام ( ع ) در پاسخش درنک فرمود: آن گاه فرمود :

ای همام از خدا بترس و نیکی کن که خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کنند و با کسانیکه نیکوکارند ولی همام به این مقدار قانع نشد [ و در این باره اصرار ورزید ] تا اینکه امام تصمیم گرفت صفات متقین را مشروحا برایش بازگو کند . پس از آن خدای را ستایش و ثنا نمود و بر پیامبرش درود فرستاد . سپس فرمود : اما بعد خداوند سبحان مخلوق را آفرید  در حالیکه از اطاعتشان بی نیاز و از معصیت آنان ایمن بود زیرا نه نافرمانی گناهکاران به او زیان می رساند و نه اطاعت مطیعان به او نفعی می بخشد . روزی و معیشت آنان را بینشان تقسیم کرد و هر کدام را در دنیا به جای خویش قرار داد .

اما پرهیز کاران در دنیا دارای این صفات برجسته اند : گفتارشان راست ،پوشش آنان میانه روی و راه رفتنشان تواضع و فروتنی است . چشمان خویش را از آن چه خداوند بر آنها تحریم نموده پوشیده اند و گوش های خود را وقف شنیدن علم و دانش سودمند ساخته اند . در بلا و آسایش حالشان یکسان است [ و تحولات آنها را دگرگون نمیسازد  و اگر نبود اجل و سرآمد معینی که خداوند برای آن ها مقرر داشت . روحهای آنان حتی یک چشم بر هم زدن از شوق پاداش و از ترس کیفر در جسمشان قرار نمی گرفت خالق و آفریدگار در روح و جانشان بزرگ جلوه کرده [ بهمین جهت ] غیر خداوند در نظرشان کوچک است . آنها به کسی می مانند که بهشت را با چشم دیده و در آن متنعم است و همچون کسی هستند که آتش دوزخ را مشاهده کرده و در آن معذب است قلب هاشان پر از اندوه و [ انسان ها ] از شرشان در امان بدن هاشان لاغر و نیازمندی هایشان اندک  و ارواحشان عفیف و پاک است برای مدتی کوتاه در این جهان صبر و استقامت ورزیدند و راحتی بس طولانی بدست آوردند تجارتی است پر سود که پروردگارشان برایشان فراهم ساخته دنیا [ با جلوه گریهایش ] خواست آنها را بفریبد ولی آنها فریبش را نخوردند و آنرا نخواستند دنیا [ با لذاتش ] آنها را اسیر خود سازد ولی آنها با فداکاری خویشتن را آزاد ساختند . [ پرهیزکاران ] در شب همواره بر پا ایستاده اند  قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت می کنند با آن جان خویش را محزون می سازند و داروی درد خود را از آن می گیرند هر گاه به آیه ای برسند که در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روی آورند و روح و جانشان با شوق بسیار در آن خیره شود و آن را همواره نصب العین خود می سازند و هر گاه به آیه ای برخورد کنند که در آن بیم باشد . گوشهای دل خویشتن را برای شنیدن آن باز می کنند و صدای ناله و به هم خوردن زبانه های آتش با آن وضع مهیبش در درون گوششان طنین انداز است آنها در پیشگاه خدا به رکوع می روند و جبین و دست و پا به هنگام سجده بر خاک می سایند و از او آزادی خویش را از آتش جهنم درخواست میکنند .  و اما در روز دانشمندانی بردبار و نیکوکارانی با تقوا هستند ترس و خوف بدنهای آنها را همچون چوبه تیری لاغر ساخته چنانکه ناطران آنها را بیمار می پندارند اما هیچ بیماری در وجودشان نیست  بیخبران می پندارند آنها دیوانه اند در حالی که اندیشه های بس بزرگ آنان را به این وضع در آورده . از اعمال اندک خویش خشنود نیستند  و اعمال فراوان خود را زیاد نمی بینند آنان خویش را متهم می سازند و از کردار خود خوفناکند . هر گاه یکی از آنها ستوده شوند از آن چه درباره اش گفته شده در هراس می افتد و میگوید : من از دیگران نسبت بخود آگاه ترم و پروردگارم به اعمالم از من آگاه تر است [می گوید] بار پروردگارا ما را در مورد گناهانی که به ما نسبت می دهند مؤاخذه مفرما و نسبت به نیکی هائی که درباره ما گمان می برند ما را از آن برتر قرارده و گناهانی را که نمیدانند بیامرز از نشانه های آنان این است : در دین نیرومند نرمخو و دوراندیش با ایمانی مملو از یقین حریص در کس ب دانش و دارای علم توام با حلم میانه رو در حال غنا در عبادت خاشع در عین تهیدستی آراسته در شدائد بردبار طالب حلال در راه هدایت با نشاط از طمع دور اعمال نیک را انجام می دهد اما باز هم ترسان است روز را شام میسازد و همش سپاسگزاری است شب را به روز می آورد و تمام فکرش یاد خدا است می خوابد اما ترسان است و برمیخیزد شادمان است ترس او از غفلت  و شادمانی او به خاطر فضل و رحمتی است که به او رسیده . هرگاه نفس او در انجام وظائفی که خوش ندارد سرکشی کند او هم از آنچه دوست دارد محرومش می سازد . روشنی چشمش در چیزی است که زوال در آن راه ندارد و بی علاقه گی و زهدش در چیزی است که باقی نمی ماند علم و حلم را به هم آمیخته و گفتار را با کردار هم آهنگ ساخته آرزویش را نزدیک می بینی لغزش ش را کم قلبش را خاشع نفسش را قانع خوراکش را اندک امورش را آسان دینش را محفوخ شهوتش را مرده و خشمش را فروخورده است همگان به خیرش امیدوار و از شرش در امانند اگر در میان غافلان باشد جزو ذاکران محسوب می گردد و اگر در میان ذاکران باشد جزو غافلان محسوب نمی شود . ستمکار [ پشیمان ] را می بخشد و به آنکه محرومش ساخته عطا می کند با آنکس که پیوندش را قطع کرده می پیوندد از گفتار زشت و ناسزا بر کنار است گفته هایش نرم بدیهایش پنهان و نیکیهایش آشکار است . نیکی هایش رو کرده و شرش رخ برتافته است . در شدائد و مشکلات خونسرد و آرام در برابر ناگواریها شکیبا و بردبار  و در موقع نعمت و راحتی سپاسگزار است نسبت به کسی که دشمنی دارد ظلم نمی کند و به خاطر دوستی با کسی مرتکب گناه نمی شودپیش از آنکه شاهد و گواهی بر ضدش اقامه شود خود به حق اعتراف می کند آنچه را به او سپرده اند ضایع نمی کند  و آنچه را به او تذکر داده اند به فراموشی نمی سپارد مردم را با نامهای زشت نمی خواند به همسایه ها زیان نمی رساند مصیبت زده را شماتت نمی کند در محیط باطل وارد نمی گردد و از دائره حق بیرون نمی رود اگر سکوت کند سکوتش وی را مغموم نمی سازد و اگر بخندد صدایش به قهقهه بلند نمی شود  و اگر به او ستمی [ از دوستان ] شود صبر می کند تا خدا انتقام وی را بگیرد . خود را در سختی قرار می دهد اما مردم از دستش در آسایشند خود را بخاطر آخرت به زحمت می اندازد و مردم را در راحتی قرار می دهد کناره گیری او از کسانی که دوری می کند از روی زهد و به خاطر پاک ماندن است و معاشرتش باآنان که نزدیکی دارد توام با مهربانی و نرمش است دورکشی اش از روی تکبر و خودبرتربینی نیست و نزدیکیش بخاطر مکر و خدعه نخواهد بود .  راوی می گوید : هنگامی که سخن به اینجا رسید ناگهان همام ناله ای از جان برکشید که روحش همراه آن از کالبدش خارج شد .  امیرمؤمنان ( ع ) فرمود : آه من از این پیشامد می ترسیدم . سپس فرمود : مواعظ و پند و اندرزهای رسا به آنان که اهل موعظه اند چنین می کند کسی عرض کرد : پس شما چطور ای امیرمؤمنان ؟ [ یعنی توصیف پرهیزکاران با همام چنین کرد پس خود شما چطور ؟ امام ( ع ) فرمود : وای بر تو هر اجلی وقت معینی دارد که از آن نمی گذرد و سبب مشخصی که از آن تجاوز نمی کند آرام باش دیگر چنین سخن مگوی این حرفی بود که شیطان بر زبانت نهاد .

 

منبع: نهج البلاغه


نوشته شده در یکشنبه 90/3/8ساعت 4:54 عصر توسط محمدی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت