سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مقاومت الاحرار

پروتکل شماره 13

- نیاز به قوت و غذای روزانه، غیریهودیان را مجبور مى‏کند که آرام و ساکت بنشینند و در صف خدمتگزاران متواضع ما درآیند. از میان همین افراد، عواملی را انتخاب مى‏کنیم و به مطبوعات مى‏فرستیم.

این عوامل مسایلی را که به مصلحتمان نیست تا به صورت اسناد رسمی منتشر بشوند، مورد بحث و تبادل نظر قرار مى‏دهند. در عین حال ما در جریان اینگونه مباحثات قرار مى‏گیریم و مطالب بحث شده را آن طور که خود مى‏خواهیم، به وسیله مطبوعات به مردم عرضه مى‏کنیم. بدیهی است که وقتی موضوعی در بین مردم جا افتاد، کسی جرأت نمى‏کند که خواستار نفی و ابطال آن بشود. به علاوه درموقع لزوم فکر مردم را از موضوعاتی که به وسیله مطبوعات مطرح شده‏اند، منحرف کرده و متوجه مسایل دیگری مى‏کنیم.

اصولاً غیریهودیها افراد کوته ‏فکری هستند که از فهم پیش پاافتاده ‏ترین مسایل سیاسی عاجزند. وانگهی مسایل سیاسی، مسایلی هستندکه درک و فهم آنها جز برای آنهایی که خود طراح و خالق اینگونه مسایلند، برای دیگران دشوار مى‏باشد.

- با توجه به آنچه که در بالاگفته شد، غرض ما از جلب افکار توده مردم، فقط تسهیل کار خود ما است و اگر به دنبال گرفتن تأیید مردم برای این یا آن مسأله هستیم، صرفاً حرف مى‏زنیم و عمل نمى‏کنیم. در نوشته ‏هایمان به مردم اعلام مى‏کنیم که ما در پی خوشبختی و سعادت عموم هستیم.

- برای منحرف کردن فکر و ذهن آنهایی که ممکن است در بحثهای سیاسی، برایمان مشکلاتی ایجاد کنند، مسایل جدیدی چون مسایل صنعت به پیش مى‏کشیم و عنوان مسایل سیاسی جدید روی آنها مى‏گذاریم و به مردم اجازه مى‏دهیم که اینگونه مسایل را مورد بحث و بررسی قرار دهند. البته توده ‏های مردم تمایل دارندکه در زمینه مسایل سیاسی غیرفعال باشند. لذا برای آنکه امر به آنها مشتبه شود، و ندانند که درباره چه موضوعی بحث مى‏کنند، فکر آنها را به مسایلی چون تفریح، سرگرمی و رفتن به کلوپها و... جلب مى‏کنیم. و در همین اثناء، مطبوعات را وامى‏داریم که به مسایلی چون رقابت‏ها و مسابقات هنری و ورزشی بپردازند. بدون شک پرداختن به اینگونه مسایل آنها را از مسایل بنیادی دور و منحرف مى‏کند. اندک اندک به ابراز نکردن عقیده خود عادت مى‏کنند و سرانجام، به تکرار همان چیزهایی مى‏پردازند که ما مى‏خواهیم و بدینسان به فکر آنان جهت مى‏دهیم و مى‏توانیم به همکاریشان اعتماد کنیم.

پیشرفت

- نقشی را که آزادی خواهان، خیال ‏پردازان و افراد رویایی و باید ایفا کنند، سرانجام تا آن زمانی که حکومت ما مورد قبول همگان واقع گردد، به اجرا درخواهد آمد. بدین ‏معنی تا زمان شروع حکومتمان اینان به خوبی در خدمت‏مان خواهند بود و ما مى‏کوشیم که ذهن اینگونه افراد را به مسایل بیهوده و تئورى‏های خیالی و به ظاهر مترقیانه مشغول کنیم. ما باید آنقدر غیریهودیان را به مسایلی چون پیشرفت، سرگرم کنیم تاسرانجام از فهم هر مسأله ‏ای اظهار عجز کنند. کلمه «پیشرفت»، مانند یک عقیده سفسطه ‏آمیز حقیقت را لوث مى‏کند و این موضوع را کسی جز ما قوم برگزیده خدا، نمى‏تواند درک کند.

- هنگامی که بر اریکه شاهنشاهی جلوس کردیم، سخنسرایان و سخنگویانمان مسایل و مشکلات بزرگی که انسان را از انسانیتش دور کرده ‏اند، موردبحث و بررسی قرار مى‏دهند تا اینگونه مشکلات تحت رهبری ما حل و فصل شوند.

- این ما بودیم که مردم را گام به گام، طبق برنامه ‏های سیاسیمان در طول قرنها هدایت کردیم. آیا کسی مى‏تواند در این مورد تردیدی به خود راه بدهد؟


نوشته شده در یکشنبه 90/4/12ساعت 1:27 عصر توسط ساجد نظرات ( ) |

پروتکل شماره 11

- شورای دولت همانند گذشته، بیان کننده صریح قدرت قانونی رهبر به حساب می ‏آید. این شورا جزئی از قوه قانونگزاری است که می ‏توان آن را «کمیته نظارت بر قوانین و تصویب نامه ‏های رهبر» نام نهاد.

- مفاد بالا جزئی ازقانون اساسی جدید به حساب خواهد آمد. به علاوه انشاء قوانین و مقررات به طرق زیر امکان‏پذیر است:

الف - از طریق قوه مقننه، تحت پوشش پیشنهادات کمیته نظارت بر قوانین.

ب - ازطریق پیشنهاد رییس جمهور و با تصویب شورای دولت

ج - در موارد ضروری به وسیله کودتا

- درباره کلیات مربوط به قوانین تقریباً بحث کرده‏ایم و اینک اندکی وقت خود را صرف پرداختن به جزییات می ‏کنیم تا بتوانیم ماشین دولت را در جهتی که قبلاً بحث کرده‏ایم، به حرکت درآوریم و منظور من ازذکر جزییات آن است که آزادی مطبوعات، حق تشکیل انجمن‏ها، آزادی عقیده، اصل رأی ‏گیری و خلاصه بسیاری چیزهای دیگر را باید از لوح ذهن آدمی برای همیشه پاک کنیم. و یا اینکه پس از اعلام قانون اساسی جدید، دستخوش تغییرات بنیادی گردانیم. زیرا پس از انجام این تغییرات ما می ‏توانیم مقررات خود را به منصه ظهور درآوریم.

اما اگر مدتی طولانی از اعلام و انتشار قانون اساسی بگذرد، و ما این تغییرات را ایجاد کنیم، در این صورت خطرات قابل توجهی ما را تهدید خواهد کرد. دلایل وجود این خطرات را مى‏توان در زیر آورد:

اگر ما تغییرات را عجولانه انجام دهیم، از لحاظ روانی نوعی ترس ازتغییرات در مردم ایجاد مى‏شود. از سوی دیگر اگر ما خیلی افراطی در مورد انجام تغییرات عمل کنیم، به شأن و پرستیژ لغزش‏ناپذیر خویش لطمه وارد ساخته‏ایم. و یا مى‏گویند که ما خطر را احساس کرده‏ایم که مجبور به انجام چنین تغییراتی شده‏ایم. در این صورت، باز به پرستیژ قانون اساسی لطمه وارد مى‏شود. آنچه ما مى‏خواهیم این است که از همان آغاز اعلام قانون اساسی و پیروزی، کودتا یعنی در حالی که مردم جهان هنوز در حالت وحشت به سر مى‏برند، فوراً احساس کنند که ما فوق ‏العاده قوی، پرقدرت و شکست ‏ناپذیر هستیم و مى‏توانیم بدون مقاومت، آنچه را که بر سر راهمان وجود دارد، برداریم و به مردم تفهیم کنیم که قدرت را با آنها تقسیم نخواهیم کرد. در این حال آنها چشم روی هم مى‏گذارند، راضی مى‏شوند و به انتظار دستور ما مى‏نشینند.

ما گرگیم

- غیریهودیان گله گوسفندانند و ما گرگهای این گله هستیم. و شما مى‏دانید که وقتی گرگ به گله مى‏زند، چه اتفاقی مى‏افتد؟

- علت اینکه غیریهودیان چشم روی هم مى‏گذارند و چیزی نمى‏گویند آن است که ما به آنان قول مى‏دهیم به محض آنکه دشمنان را رام و تمام احزاب را سرکوب کردیم، تمام آزادى‏هایی که از آنها گرفته شده است، به آنها باز مى‏گردانیم. ضرورتی ندارد که بگوییم چه مدت طول مى‏کشد که آنها را برای بازگرداندن آزادى‏هایشان در حال انتظار نگه مى‏داریم.

- به چه دلیلی ما این خط مشی را در پیش گرفته ‏ایم؟

و چرا غیرصهیونیستها به مفهوم واقعی آنچه که ما به ذهنشان فرو مى‏کنیم، توجه نمى‏کنند؟ چرا قوم پراکنده ما برای رسیدن به هدفهایش به جای صراط مستقیم، این همه راه پرپیچ و خم طی مى‏کند؟

دلیلش آن است که ما کارهایمان را به وسیله سازمانهای فراماسونری که ناشناخته هستند، انجام مى‏دهیم و کوشش مى‏کنیم هدفهایمان گمان و سوءظن برنیانگیزد و این گله غیریهودی به فراماسونری ما به پیوندد و به چشم رفقای خود خاک بپاشد.

- ما یهودیان برگزیده خداوند هستیم و پراکندگى‏مان در سراسر جهان از عنایات اوست. پراکندگی ما در چشم همگان نوعی ضعف به شمار مى‏رود. در حالی که این خود برای ما نوعی قدرت است. زیرا ما اکنون در آستانه فرمانروایی بر سراسر جهان قرار گرفته‏ایم.

- تا زمان بنا نهادن آنچه که طرح کرده ‏ایم، فاصله زیادی نیست.


نوشته شده در شنبه 90/4/4ساعت 8:59 صبح توسط ساجد نظرات ( ) |

پروتکل شماره 10

- آنچه که من امروز می ‏خواهم بگویم، در واقع تکرار همان مطالبی است که قبلاً هم گفته ‏ام و خواهشم از شما این است که به خاطر داشته باشید دولتها و مردم به بازتاب و انعکاس سیاستشان در خارج از مرزهایشان، اهمیت خاصی می ‏دهند. حال نمی ‏دانیم نمایندگان دولتهای غیریهودی، در کنفرانسهای بین ‏المللی پیرامون مسایلی چون آزادی یا تساوی حقوق به منظور برانگیختن احساس احترام دیگران صحبت می ‏کنند، تا چه حد مفهوم این واژه‏ ها را درک می ‏نمایند. در هر صورت سیاست ما ایجاب می ‏کند هنگامی که درباره مسایلی چون تفویض اختیار، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی مذهب، تساوی در برابر قانون، احترام به مالکیت فردی، آزادی انتخاب مسکن، عدالت و تعیین مالیاتها صحبت می ‏کنیم، باید به معنی دقیق این واژه‏ها توجه داشته باشیم. به بیان دیگر، ما باید این مسایل را به طور خیلی صریح و بی ‏پرده با مردم در میان نگذاریم و هر گاه ضرورتی حاصل شد که مطرح بشوند، به طور قاطع و صریح از آنها اسم نبریم. بالعکس به طور خیلی سربسته و بدون ذکر جزئیات درباره آنها صحبت کنیم. دلیل سکوت ما در این باره آن است که وقتی مقولات بالا اسم‏ گذاری نشده باشند، یعنی مردم تصور دقیقی از آنها نداشته باشند، قطعاً دستمان باز خواهد بود که چه چیز اضافه و چه چیز کم کنیم و در نتیجه مردم متوجه چنین تغییراتی نمی ‏شوند.

- توده ‏های ناآگاه مردم برای نبوغ رهبران سیاسی خود احترام فوق‏ العاده‏ای قائلند و حتی از روشهای خشونت بار آنها تمجید می ‏کنند. اگر چه این روش خشونت بار رهبران، رذالت و پستی است، اما در عین حال، خود نوعی زیرکی به شمار می ‏رود و باید دانست که چگونه این نیرنگ را مدبرانه بکار گرفت.

هدف ما دستیابی به یک قدرت جهانی است

- توجه جهانیان را به این نکته جلب می ‏کنم که وظیفه قوم ما پیاده کردن برنامه ‏هایی است که قبلاً آنها را طراحی کرده ‏ایم. لذا برای ما ضروری است که پیش از هر چیز به پرورش خویش بپردازیم و طوری بارآییم که روحیه بی ‏پروایی، گستاخی و زورگویی با شخصیت‏مان عجین شود تا بتوانیم موانع را از سرراهمان برداریم.

- هنگامی که کودتای ما با موفقیت صورت گرفت به قشرهای مختلف مردم چنین می ‏گوییم:

در گذشته به شما بسیار بدگذشت و هر آنچه داشتید رو به تباهی می‏رفت. اختلاف لهجه و زبان، مرزها و ملیت ‏گراییها را که همه از علل بیچارگی شما بودند، نابود خواهیم ساخت و به شما آزادی اعطا خواهیم کرد. در عوض شما باید تسلیم ما بشوید. آنچه را که به شما عرضه و ارائه می‏کنیم اگر تأیید کردید، این خود عادلانه خواهد بود. توده مردم به زودی به تمجید و تحسین ما خواهند پرداخت و ما را بر سر دست بلند خواهند کرد و آن روز، روزی است که امید و آرزوهای ما برآورده شده است. رأی، اصولاً وسیله ‏ای است که ما از آن استفاده می‏کنیم تا بر سر قدرت بمانیم. به افراد یاد می‏دهیم که حتی درکوچکترین مجامع وگردهم‏آیی‏ها، براساس رأی‏گیری به توافق برسند. اعمال چنین رویه‏ای موجب خواهد شد که اکثریت مردم به جای سرزنش، ما را مورد تأیید قرار دهند.

- همه مردم را بدون در نظر گرفتن اختلافات طبقاتی یا سایر تفاوتهایشان وادار به رأی دادن می‏کنیم زیرا رأی افراد تحصیل کرده برای دست‏یابی به یک اکثریت قاطع کافی نیست و نیز به مردم القاء می‏کنیم که خود افراد دارای اعتبار و اهمیت هستند. اهمیت خانواده و نقش تربیتی آن را در میان غیریهودیان از بین می‏بریم و اجازه اظهار وجود به کسی نمی‏دهیم زیرا توده مردم باید صرفاً به وسیله ما اداره شود. به آنها اجازه نمی‏دهیم که رودرروی ما بایستد. حتی فرصت نمی‏دهیم که تقاضای دادرسی بکنند. آنها باید به شنیدن حرفها ما واطاعت از ما عادت کنند.

توده مردم ناآگاه بنا به راهنمایی ما سران خود را انتخاب می‏کنند و در جهت دلخواهمان حرکت می‏نماید و تسلیم رژیم ما خواهند شد زیرا مستمری و درآمد و نیز منافعش، همه در دست رهبران رژیم ما است.

- چهارچوب سیستم حکومتی که ما در آینده آن را عرضه خواهیم کرد، باید به وسیله یک نفر طرح ‏ریزی شده باشد. زیرا اگر افراد متعددی دست اندرکار ساختن و پرداختن بخشهای مختلف این سیستم باشند، چهارچوب چنین سیستمی چندان محکم و استوار نخواهد بود. اگر ما شناختی درباره نحوه عملکرد سیستم داشته باشیم، اشکالی پیش نخواهد آمد ولی هیچگاه نباید به بحث و تبادل نظر درباره طرح کلی سیستم بپردازیم زیرا بسیاری از اسرار آن کشف خواهد شد. به علاوه بحث و تبادل نظر موجب می‏شود که افراد به برداشتهای متفاوتی برسند و این خود موجب تغییر و دستکاری سیستم می‏شود. در حالی که ما نمی‏خواهیم سیستم حکومت تغییر کند و کاری را که نوابغ قوم‏مان انجام داده‏اند، به دست توده ناآگاه یا عده‏ای افراد منتخب متلاشی شود.

- سیستمی که دربالا از آن یاد شد، سایرموسسات موجود رابه زودی واژگون نخواهد کرد بلکه تنها روی اقتصاد آنها اثر می‏گذارد که نتیجتاً منجر به تغییرات کلی و همه جانبه موسسات خواهد شد و سرانجام همه موسسات در درون سیستم تحلیل می‏روند.

سمّ آزادی

- در تمام کشورهای جهان واژه ‏هایی مانند وزارت، نمایندگی، سنا، شورای دولتی، شورای قانونگزاری و هیأت اجرایی، علیرغم تنوع و تعددشان همگی مفهوم دولت را می‏رسانند و ضرورتی ندارد که من درباره رابطه این موسسات با یکدیگر صحبت کنم. زیرا همه شما به این امر واقفید. تنها توجه شما را به اهمیت کارکرد این موسسات جلب می‏کنم. این موسسات وظایف دولت را (قانونگزاری، قضایی، اجرایی) بین خود تقسیم کرده‏اند و مانند اعضای مختلف بدن انسان با هم عمل می‏کنند. حال اگر قسمتی از ماشین دولت صدمه ببیند، تمام دستگاه دولت مثل بدن انسان بیمار می‏شود و سرانجام می‏میرد.

- با توجه به مقدمات بالا می‏خواهم نتیجه بگیرم که اگر سم آزادی را به درون یکی از بافتهای دولت تزریق کنیم، سم به دیگر بافتها نفوذ کرده و سرانجام موجب نابودی دولت می‏شود. گفتار زیر این مطالب را به خوبی روشن می‏کند.

- از زمانی که سیاست آزادی طلبی به امر مملکت‏داری راه یافت، سیستم حکومت مطلقه جای خود را به حکومت مشروطه داد و بدینسان مردم غیریهودی با دست خود حکومت‏های مطلقه را که از ثباتی نسبی برخوردار بودند، متزلزل ساختند. زیرا حکومت مشروطه جز بی‏نظمی، سوءتفاهم، کشمکش، عدم توافق و برخورد میان احزاب چیزی دیگر ببار نمی‏آورد. به عبارت دیگر، مشروطه مکتبی است که جز نابودی دولت هدفی دیگرندارد. باید افزود که تریبون سخنرانان از جمله عواملی بوده است که در واژگون و متزلزل کردن حکومتهای مشروطه نقش بسیار مهمی بازی کرده است. پس از آنکه حکومتهای مشروطه یکی پس از دیگری بر اثر حمله و انتقادهای شدید واژگون شدند، مردم به فکر حکومت جمهوری افتادند. آنگاه به وساطت قوم ما رؤسای جمهوری ازمیان توده مردم انتخاب شدند. یعنی غیریهودیان بی‏آنکه خود بدانند، دست نشاندگان ما را به رهبری خود پذیرفتند. همه تحولات بالا که درا مر مملکت‏داری صورت گرفته است، به مثابه نقبی است که به دست ما زیرپای مردم غیریهودی حفر شده است.

- در گفتار بالا نشان دادیم که به وساطت ما حکومت از مطلقه به مشروطه و از مشروطه به جمهوری تحول پیدا کرد. اینک می‏خواهیم اندکی درباره ویژگیهای حکومت جمهوری بحث کنیم:

- رییس جمهور حکومتهای غیریهودی تحت نفوذمان را ما از میان موثق‏ترین عوامل و دست ‏نشاندگان‏مان نامزد می‏کنیم و سپس او را براساس رأی‏ گیری انتخاب می‏نماییم.

- از آنجا که قوانین را ما از قبل تدوین کرده‏ایم، حق تغییر و تعویض قانون را از رییس جمهور سلب می‏کنیم. در عوض او را به ریاست کل قوا منصوب می‏نماییم تا بتواند درموقع لزوم، ازقانون اساسی دفاع کند. رییس جمهور، عملاً فرد فاقد اختیاری است که هدف و مسئولیتش تنها حفظ قوانین است که ما از پیش تدوین کرده ‏ایم.

- بسیارروشن است که کلید معما، در دست ما می‏باشد و کسی جز ما نمی‏تواند در قوانین دخل و تصرفی به عمل آورد.

- در قانون اساسی دولتهای غیریهودی، حق استیضاح کردن دولت را از رییس مجلس سلب می‏کنیم و تعداد نمایندگان را به حداقل ممکن می‏رسانیم تا بدین‏وسیله بتوانیم شور و شوق سیاسی را در دل مردمی که مشتاق مسایل سیاسی هستند، بکشیم. اگر چنین رویه‏ای دشواریهایی به بار آورد، آنگاه وضعی پیش می‏آوریم که گروه بسیاری از مردم به فعالیتهای سیاسی تمایل پیدا کنند.

حق انتصاب معاون رییس جمهور، رییس و معاون مجلس سنا را به رییس جمهور تفویض می‏کنیم و تعداد جلسات مجلس را کاهش می‏دهیم به طوری که مجلس در هر ماه بیش از چند جلسه نداشته باشد. وانگهی به رییس جمهور که رییس قوه مجریه هم هست، اختیاراتی در مورد مجلس، تفویض می‏کنم. مثلاً اختیار خواهد داشت که اعضای مجلس را برای توضیح فراخواند و یا مجلس را منحل کند. اما برای آنکه عواقب و نتایج چنین اعمالی که همگی غیرقانونی هستند،گریبانگیر برنامه ‏های ما نشود، باید چاره ‏اندیشی کنیم.

همانطوری که یادآور شدیم، به رییس جمهور طبق قانون اختیاراتی داده شده است. ولی برای آنکه با استفاده از اختیاراتش به سوی حکومت مطلقه میل نکند، وزیران و مقامات عالی‏رتبه را وامی‏داریم تا با اقدامات خود از اعمال نفوذ او جلوگیری کنند. البته بهتر است که این کار به وسیله شورای وزیران، سنا و شورای دولتی انجام بگیرد تا به وسیله افراد.

- رییس جمهور، بنا به تشخیص ما قوانین را تعبیر و تفسیرمی‏کند و هر زمان که ما به او دیکته کردیم، می‏تواند قوانین را تغییر دهد. به علاوه به بهانه رفاه و سعادت مردم، او این حق را خواهد داشت که قوانین جدیدی پیشنهاد کند.

نابودی دولت‏ها هدف ماست

- با توجه به آنچه که قبلاً گفتیم اندک اندک زمینه نابودی دولتهای غیریهودی را فراهم می‏کنیم و سرانجام قدرت را به دست می‏گیریم. پس از اینکه به قدرت دست یافتیم، به طور نامحسوسی اصول قانون اساسی دول غیرصهیونیست را گام به گام حذف می‏کنیم و هنگامی که زمان موعود فرا رسید، حکومت مطلقه قوم خود را جایگزین هرنوع حکومتی می‏سازیم.

- پیش از آنکه قانون اساسی دول غیریهودی نابود گردد، ممکن است مردم به حقانیت حکومت مطلقه ما پی‏ببرند. در چنین دوره ‏ای، مردم در حالت بیم و انتظار به سر می‏برند، از بی‏نظمی و نارسایی‏های دول خود که ما موجد آنها هستیم به شدت خسته می‏شوند و از رهبران خود چنین می‏خواهند:

» ما تنها یک پادشاه می‏خواهیم که همه مردم روی زمین را متحد سازد و نابسامانیها را - مرزها، ملیتها و مذاهب ریشه‏کن سازد. پادشاهی می‏خواهیم که بتواند صلح و آرامشی که رهبران فعلی نمی‏توانند به ما بدهند، برای ما فراهم آورد.« 

- برای آنکه آرزوی استقرار حکومت مطلقه قوم خود را در دل همه مردم جهان ایجاد کنیم، لازم است که رابطه مردم را با دولتهایشان تیره کنیم. به طوری که مردم بر اثر اختلاف عقیده، گرسنگی، بیماری و کشمکش به تنگ آیند و جز به رهایی از دست دولتهایشان و پناه بردن به حکومت نجات‏بخش ما، به چیز دیگری نیندیشند.

- اگر درراه رسیدن به هدفهایی که در پیش داریم کوشا نباشیم، و به ملل دنیا یک لحظه فرصت نفس کشیدن بدهیم، به سختی می‏توانیم به هدفهایمان برسیم.


نوشته شده در چهارشنبه 90/3/18ساعت 11:27 صبح توسط ساجد نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت